شنبه 3 آذر 1403

قمار ایرانی بایدن | جزییاتی مهم و تازه از پلن سی در برابر ایران

وب‌گاه عرشه آنلاین مشاهده در مرجع
قمار ایرانی بایدن | جزییاتی مهم و تازه از پلن سی در برابر ایران

اگر دولت بایدن از طرح الف - احیای برجام - صرف نظر کرده است، از چرخش به طرح B که توسط بسیاری از تحلیلگران و همچنین مقامات اسرائیلی پیشنهاد شده است، خودداری کرده است: فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی بر تهران. در عوض، طرح C را انتخاب کرده است، تلاشی برای جلوگیری از بدترشدن مناقشه هسته ای با ایران و در عین حال حفظ امکان حل و فصل آن در آینده.

پس از بیش از دو سال تلاش و شکست برای احیای توافق هسته‌ای 2015 ایران، به نظر می‌رسد دولت بایدن به این نتیجه رسیده است که این توافق دیگر از مرحله احیا گذشته است. در مارس 2022 و بار دیگر در سپتامبر سال گذشته، تهران از احیای این پیمان موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک خودداری کرد و در عوض خواسته های جدیدی را مطرح کرد که احتمالا می دانست دولت های غربی نمی‌توانند آنها را برآورده کنند.

اریک بروئر دستیار رئیس‌جمهور در زمینه ابتکار هسته‌ای و هنری روم عضو ارشد موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک 9 ژوئن در فارن افرز نوشتند: از آن زمان، ایران اعتراضات ضد‌دولتی را در داخل کشور پشت سر گذاشته و به روسیه کمک نظامی کرده است و تمام شور و شوق باقی‌مانده برای احیای برجام را در پایتخت‌های غربی از بین برده است. جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا سرانجام در ماه نوامبر اعلام کرد: «برجام مرده است.»

در حالی که مذاکرات با شکست مواجه شد، برنامه هسته‌ای ایران به روش‌های بی‌سابقه و در سطح برخی موارد غیرقابل برگشت پیشرفت کرد. از زمانی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در سال 2018 از توافق خارج شد، و به ویژه طی دو سال گذشته، ایران به نقاط عطف مهم هسته ای دست یافته است. این کشور صدها پوند اورانیوم بسیار غنی‌شده را ذخیره کرده و هزاران سانتریفیوژ پیشرفته را نصب کرده است. ایران می‌تواند در عرض چند هفته اورانیوم را در سطح تسلیحاتی و برای اولین بمب خود غنی‌سازی و در مدت کوتاهی پس از آن مواد لازم برای بمب های بعدی را تولید کند.

در ماه های اخیر، ایران تقریبا هیچ بهایی برای این پیشرفت های هسته ای پرداخت نکرده است. برعکس، موقعیت ژئوپلیتیک آن بهبود یافته است. این کشور روابط خود را با چین و روسیه تقویت کرده و در عین حال روابط با برخی از همسایگان خود از جمله رقیب منطقه ای خود عربستان سعودی را عادی کرده است. به راحتی می‌توان فهمید که چرا مقامات ایران ممکن است به این باور برسند که هم می‌توانند کیک هسته‌ای خود را داشته باشند و هم آن را نوش جان کنند.

اگر دولت بایدن از طرح الف - احیای برجام - صرف نظر کرده است، از چرخش به طرح B که توسط بسیاری از تحلیلگران و همچنین مقامات اسرائیلی پیشنهاد شده است، خودداری کرده است: فشارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی بر تهران. در عوض، طرح C را انتخاب کرده است، تلاشی برای جلوگیری از بدترشدن مناقشه هسته ای با ایران و در عین حال حفظ امکان حل و فصل آن در آینده. واشنگتن از تشدید تنش های خطرناک اجتناب می‌کند که می‌تواند با افزایش فشار همراه باشد و به راه حل دیپلماتیک ضربه بزند؛ به این امید که شرایط برای یک توافق جدید برای جایگزینی برجام در طول زمان مساعدتر شود. اما حتی اگر موفقیت‌آمیز باشد، طرح C هزینه‌هایی را به همراه خواهد داشت.

این طرح به ایران اجازه می‌دهد تا برنامه هسته‌ای خود را به طور پیوسته توسعه دهد و در عین حال خود را از انزوای اقتصادی و سیاسی رها کند و این استراتژی به جای ایجاد زمینه برای توافقی که برنامه هسته‌ای تهران را معکوس می‌کند، خطر تثبیت وضعیت ایران به عنوان یک کشور آستانه هسته‌ای را به همراه دارد. در نتیجه، ایالات متحده و سایر کشورهای ذی‌نفع باید تلاش های خود را برای جلوگیری از برداشتن گام های کلیدی ایران در مسیر دستیابی به سلاح هسته ای و پیچیده تر کردن تلاش های تهران برای ایجاد خطوط حیاتی جدید اقتصادی و عادی سازی وضعیت هسته ای اش مضاعف کنند. این رویکرد بهترین شانس را برای جلوگیری از بدترین سناریوهای احتمالی یک ایران مجهز به سلاح هسته ای یا جنگ در خاورمیانه فراهم می‌کند و در عین حال پتانسیل نوعی توافق دیپلماتیک را نیز حفظ می‌کند.

محدودیت‌های پلن سی

پذیرش طرح C توسط دولت بایدن نشان‌دهنده تمایل این دولت به اجتناب از ایجاد بحرانی است که تمرکز را از اولویت‌های دیگر منحرف می‌کند. همچنین بیانگر این واقعیت است که گزینه ارجح - توافقی که پیشرفت های هسته ای ایران را معکوس می‌کند و محدودیت‌ها و اقدامات شفاف سازی دقیقی را بر برنامه اش اعمال می‌کند - برای آینده قابل پیش‌بینی غیر‌ممکن و پرهزینه باقی خواهد ماند. به عبارت دیگر، طرح C تصدیق این است که اگرچه وضعیت موجود خوب نیست، اما گزینه های جایگزین می‌توانند به مراتب بدتر باشند. حتی قبل از شروع جنگ در اروپا، دولت بایدن قصد داشت توجه را از خاورمیانه و رقابت با چین و روسیه منحرف کند. مقامات آمریکایی استدلال کردند که یک رویارویی بزرگ با ایران باعث منحرف شدن منابع از مسائل مهم‌تر می‌شود و در خاورمیانه، دولت اهداف دیگری دارد که ممکن است شانس بیشتری برای موفقیت داشته باشد، مانند میانجی‌گری برای توافق عادی‌سازی بین اسرائیل و عربستان سعودی.

در نتیجه، «کاهش تنش» کلیدواژه سیاست ایالات متحده در قبال ایران بوده است. در عمل، این به اجرای سهل گیرانه تحریم های نفتی ایالات متحده علیه ایران و پاسخ های محدود به حملات به نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق توسط نیروهای نیابتی ایران تبدیل شده است. ایالات متحده همچنین موافقت کرد که در نشست ماه مارس شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از سرزنش تهران صرف نظر کند، پس از اینکه مشخص شد ایران برای مدت کوتاهی مواد غنی شده 84 درصدی تولید کرده است - درست کمتر از سطح معمول 90‌درصد اورانیوم با درجه سلاح. علاوه بر این، ایران به طور غیرمستقیم به برخی از وجوه مسدود‌شده خود در عراق دسترسی پیدا کرده است، در حالی که تهران اجازه افزایش اندک اما ناکافی نظارت بین‌المللی بر برنامه خود را داده است.

دولت بایدن ممکن است بر این باور باشد که تنها با ادامه این مسیر می‌تواند از بدترین سناریو - سلاح هسته‌ای ایران - جلوگیری کند. حتی اگر ایران به گسترش ذخایر اورانیوم خود ادامه دهد، واشنگتن امیدوار است که ترکیبی از رزمایش‌های بزرگ با اسرائیل، تهدیدهای اسرائیل برای استفاده از نیروی نظامی علیه ایران، اظهارات مکرر ایالات متحده مبنی بر اینکه اجازه نمی‌دهد ایران به سلاح دست یابد و هشدارهای اروپا که غنی سازی اورانیوم تا 90‌درصد باعث اعمال مجدد تحریم های سازمان ملل می‌شود، تهران را از تولید مواد با درجه تسلیحاتی باز دارد. اینکه احتمالا بین یک تا دو سال طول می کشد تا ایران یک سلاح هسته ای قابل تحویل بسازد، ممکن است بازدارنده دیگری برای تهران باشد؛ البته اگر بتوان ایران را با ابزارهای دیگر مهار کرد، در آن صورت ممکن است توافق کمتر فوری به نظر آید.

هزینه‌های سیاسی یک توافق مجدد نیز افزایش یافته است. برجام هرگز در کنگره آمریکا محبوبیت نداشت، اما دولت بایدن در ابتدا مایل بود برای احیای این توافق ریسک کند. با این حال، شرایط تغییر کرده است. برای دولت دشوار است از کنگره بخواهد از توافق هسته‌ای حمایت کند که به‌طور اجتناب‌ناپذیر تامین‌کننده منابع نظامی مسکو را تقویت می‌کند. خاطره واکنش تهران به اعتراضات در سال گذشته هنوز تازه است. با در پیش بودن انتخابات 2024 ایالات متحده، دولت بایدن احتمالا از به راه‌انداختن نبرد سیاسی با کنگره بیزار است، به‌ویژه برای توافقی که تقریبا به طور قطع شامل محدودیت‌های کمتری بر فعالیت هسته‌ای ایران نسبت به برجام اولیه خواهد بود. اما در طرح C این امید وجود دارد که چشم‌انداز دیپلماسی ممکن است در طول زمان به حد بلوغ برسد. شرایط داخلی ایران ممکن است تغییر کند. ترکیبی از این عوامل می‌تواند در نهایت ایران را متقاعد کند که به دنبال معامله باشد و پایان بالقوه جنگ روسیه در اوکراین می‌تواند مخالفت ایالات متحده در برابر دیپلماسی با ایران را تضعیف کند.

موفقیت فاجعه‌بار

طرح C همچنان ممکن است اشتباه پیش برود. ایران می‌تواند شروع به انباشت اورانیوم با درجه تسلیحات کند؛ چه به این دلیل که معتقد است ایالات متحده به چنین رفتاری پاسخ نخواهد داد یا به این دلیل که توسط یک ترور یا حمله پنهانی اسرائیل خشمگین شده است. این به نوبه خود می‌تواند چرخه ای را ایجاد کند که منجر به برخورد نظامی ایالات متحده یا اسرائیل با سایت های هسته ای ایران شود. اما موفقیت - بدون حمله به ایران، بدون تشدید تنش و دورنمای دیپلماسی در مقطعی در آینده - چالش های خاص خود را به همراه خواهد داشت. زمان لزوما به نفع ایالات متحده نخواهد بود.

در حالی که واشنگتن منتظر است، ایران برنامه هسته ای خود را پیش می برد، روابط خود را با چین و روسیه تقویت می‌کند، از تحریم های ضعیف استفاده می‌کند و انزوای خود را در جهان محدود می‌کند. در گذشته، ایران مایل به محدود کردن فعالیت های هسته ای خود بوده است، در حالی که معتقد بود خطرات ادامه فعالیت های هسته ای بسیار زیاد است و از یک مدار دیپلماتیک معتبر خارج شده است. اما بعید است که چنین شرایطی به این زودی‌ها تحقق یابد. در واقع، ایران ممکن است بر این باور باشد که برنامه هسته ای اش در نهایت نتیجه داده است.

در ماه های آینده، ایران با گسترش ذخایر اورانیوم غنی شده، افزایش قابلیت های تولید سانتریفیوژ و حفاظت بهتر از تاسیسات خود در برابر حملات نظامی، به بهبود برنامه هسته ای از قبل پیشرفته اش ادامه خواهد داد. تهران همچنین با استفاده از تعداد بیشتری از سانتریفیوژهای پیشرفته به دستیابی به دانش ارزشمند ادامه خواهد داد. در مجموع، این گام‌ها محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران را برای جامعه بین‌المللی دشوارتر می‌کند. مواد هسته‌ای را می‌توان حذف کرد، اما دانش هسته‌ای را هرگز. در تئوری، تهران با پیشبرد برنامه هسته ای خود، اهرم‌های بیشتری برای بازی در مذاکرات آینده خواهد داشت. اما رهبران ایران ممکن است تمایلی به پیشرفت به سمت ساخت سلاح نداشته باشند. از زمانی که ایران برنامه خود را در سال 2003 متوقف کرد، هدف نهایی هسته‌ای آن احتمالا تبدیل شدن به یک کشور هسته‌ای در «آستانه» بوده است - کشوری که در صورت نیاز می‌تواند به سرعت سلاح هسته‌ای بسازد.

برای تهران، این فقط یک معیار فنی نیست، بلکه یک معیار سیاسی است: جهان را مجبور می‌کند تا وضعیت هسته ای ایران را بپذیرد و در نتیجه فشار بین‌المللی را کاهش دهد. رهبران ایران با این باور که در مسیر دستیابی به این هدف قرار دارند، ممکن است دلایل کمی برای کاهش برنامه هسته ای خود ببینند، به ویژه با توجه به نگرانی‌هایشان مبنی بر اینکه لغو تحریم ها از سوی ایالات متحده قابل اعتماد نیست و به ساکنان کاخ سفید بستگی دارد.

دوستان درموقعیت مرتفع

تغییرات ژئوپلیتیک نیز ممکن است مخالفت سخت ایران با توافق را به‌دنبال داشته باشد. اگرچه چین و روسیه احتمالا به مخالفت خود با سلاح هسته ای ایران ادامه خواهند داد، اما هر دو برای ایران به طور فزاینده ای در مجامع بین‌المللی مداخله می‌کنند و همکاری آنها با ایران، رژیم تحریمی را تضعیف می‌کند و این مساله ممکن است تهران را متقاعد کند که توافق هسته ای را به‌طور کل نادیده بگیرد. روزهای همکاری چین و روسیه با دیگر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان برای مهار ایران، همان‌طور که برای مذاکره بر سر توافق هسته‌ای 2015 انجام دادند، احتمالا دیگر به پایان رسیده است. حمله روسیه به اوکراین به نفع ایران نیز بوده و مسکو را بیشتر به توان نظامی تهران متکی کرده است. روسیه در ازای صدها هواپیمای بدون سرنشین ایرانی و محموله‌های مهمات، حمایت سیاسی، پول نقد و فناوری غربی را که در میدان نبرد اوکراین به تصرف خود درآورده است، به ایران ارائه کرده است.

این کشور همچنین در حال بررسی انتقال تسلیحات پیشرفته مانند هواپیماهای جنگنده و فناوری موشکی به ایران است. اینکه روسیه تا آینده قابل پیش‌بینی از غرب منزوی می ماند، تنها اهرم فشار تهران را در قبال مسکو افزایش می‌دهد. ایران و روسیه به رقابت در بازارهای جهانی کالا ادامه خواهند داد، اما احتمالا روابط اقتصادی آنها عمیق‌تر خواهد شد. در حالی که ایالات متحده به دنبال از میان بردن شبکه‌های تحریمی روسیه است، مسکو در حال تلاش برای تقویت سایر مسیرهای تجاری و روابط مالی از جمله با ایران است که محدودیت‌های ایالات متحده را دور می‌زند.

ایران همچنین در حال گسترش روابط با چین است که شاهرگ حیاتی اقتصادی آن است. چین در سال جاری تاکنون حدود یک میلیون بشکه در روز نفت خام و میعانات گازی ایران (یک هیدروکربن مایع بسیار سبک) وارد کرده است که حدود 80‌درصد از کل صادرات نفتی ایران را به خود اختصاص داده است. تحریم‌های ایالات متحده این تجارت را ممنوع می‌کند، اما واشنگتن آنها را اجرا نکرده است و حجم تبادل انرژی در دو سال گذشته به طور قابل‌توجهی افزایش یافته است. هر چه واشنگتن از اقدام بیشتر خودداری کند، این تجارت نهادینه‌تر و انعطاف‌پذیرتر خواهد شد. البته پکن و مسکو آنچنان که باید از تهران حمایت اقتصادی نکرده اند و محدودیت‌های تجاری و سیاسی می‌تواند همکاری های آینده را تضعیف کند.

علاوه بر این، این روابط نمی‌توانند به طور کامل جایگزین مزایایی که ایران از کاهش تحریم ها به دست می آورد، شوند و همچنین نمی‌توانند ایران را در کوتاه مدت از وضعیت سخت اقتصادی رها کنند. اما تا زمانی که ایران باور داشته باشد که چین و روسیه می‌توانند بیش از آنچه آمریکا و اروپا ارائه کرده‌اند، انجام دهند، احتمالا در این مسیر خود باقی خواهد ماند.

عادی‌سازی بدون خلع سلاح هسته‌ای

پویایی در همسایگی ایران نیز به نفع تهران است. طی سال گذشته، ایران روابط خود را با کویت، عربستان سعودی و امارات متحده عربی عادی کرده و تنش‌های منطقه‌ای را کاهش داده است. توافق تهران با عربستان سعودی که با میانجی‌گری چین در ماه مارس انجام شد، به‌ویژه می‌تواند تهدیدهای موشکی علیه شهرهای عربستان را کاهش دهد و شانس حل و فصل مناقشه یمن را با فرض پایبندی ایران به توافق، تقویت کند. اگرچه ایالات متحده در هدف کاهش تنش منطقه‌ای منافع مشترک دارد، اما تنش‌زدایی در خلیج فارس مدل سنتی واشنگتن برای دیپلماسی هسته‌ای را پیچیده می‌کند. دولت بایدن و کشورهای حوزه خلیج فارس تلاش کرده اند توافق هسته ای را پیش نیازی برای گشایش روابط سیاسی و اقتصادی بیشتر قرار دهند - معادله ای که با توافق های عادی‌سازی اخیر تضعیف شده است. به عنوان مثال، امارات متحده عربی به دنبال افزایش تجارت با ایران است و به گفته یکی از مقامات اماراتی، این روابط از چین به عنوان شریک تجاری اصلی ایران پیشی می‌گیرد.

محمد الجدان، وزیر دارایی عربستان، اندکی پس از اعلام توافق عادی‌سازی گفت که «فرصت‌های زیادی برای سرمایه‌گذاری عربستان در ایران وجود دارد» و در ماه مه، احسان خاندوزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی ایران برای گفت‌وگو در مورد گسترش روابط اقتصادی از ریاض دیدن کرد. اگرچه تحریم های ایالات متحده همچنان مانع جریان های اقتصادی خواهد شد، اما کشورهای حوزه خلیج فارس ممکن است تمایل بیشتری به آزمایش محدودیت‌های واشنگتن در طول زمان داشته باشند. ایران احتمالا در ماه اکتبر، زمانی که محدودیت‌های سازمان ملل بر برنامه موشک های بالستیک و تحریم های مرتبط منقضی می‌شود، احساس خوشایندی خواهد داشت. اکتبر زمان انقضای محدودیت‌های موشکی است و این بند شامل ماده‌ای است که ایران را از صادرات هواپیماهای بدون سرنشین به روسیه منع می‌کند. اگر دولت‌های غربی اجازه دهند که این تنظیمات بدون برنامه‌ای برای جایگزینی آنها منقضی شود، این خطر را خواهد داشت که به رهبران ایران این پیام را بفرستند که رویکرد آنها کارآمد است.

به نوبه خود، سیاستگذاران غربی احتمالا همچنان توافق را از نظر سیاسی بسیار پرهزینه می‌بینند، حداقل تا سال آینده. ایران علاوه بر حمایت از تلاش های جنگی روسیه و سرکوب ناآرامی‌های پاییز، شماری از شهروندان دوتابعیتی، به ویژه اروپایی ها، را دستگیر و بازداشت کرده است. حتی اگر تهران اقداماتی را برای کاهش موقت برخی از این تنش ها انجام دهد - مثلا با آزادی زندانیان آمریکایی - کاهش همه آنها سخت خواهد بود. داخل ایران، انتخابات پارلمانی در فوریه 2024 و انتخابات ریاست جمهوری در اواسط سال 2025 احتمالا آشفتگی بیشتری ایجاد می‌کند و هزینه سازش سیاسی را برای مقامات تندرو ایرانی افزایش می‌دهد.

اما ممکن است خط روشنی برای این چشم‌انداز تیره و تار وجود داشته باشد: بهبود موقعیت ژئوپلیتیک تهران می‌تواند تصمیم آن را برای عدم‌استفاده از برنامه هسته‌ای خود - حداقل در حال حاضر - تقویت کند. مطمئنا، برخی داخل ایران ممکن است برای عبور از آستانه هسته‌ای لابی کنند. اما برنامه هسته‌ای ایران همیشه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف - امنیت، ثبات، استقلال و نفوذ بین‌المللی - بوده است نه یک هدف ذاتی. اگر تهران این منافع را به دست آورد، ممکن است به این نتیجه برسد که رفتن به سمت ساخت سلاح ضروری نیست و این دستاوردها را در معرض خطر قرار می‌دهد.

نزدیک شدن به ضرب‌الاجل 2025

مشخص نیست وضعیت موجود جدید تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. یک نقطه عطف در اکتبر 2025 خواهد آمد، زمانی که مکانیزم «اسنپ‌بک» توافق هسته‌ای 2015 منقضی می‌شود و شورای امنیت سازمان ملل برنامه هسته‌ای ایران را از دستور کار خود حذف می‌کند. (قطعنامه شورای امنیت که برجام را تایید کرد، با وجود اینکه این توافق از بین رفته است، همچنان به قوت خود باقی می ماند و غروب محدودیت‌های سازمان ملل به‌صورت خودکار ادامه می یابد مگر اینکه قدرت های غربی مفاد اسنپ‌بک را اجرا کنند.) ایالات متحده و متحدانش باید تصمیم بگیرند که آیا اعمال مجدد تحریم های سازمان ملل علیه ایران ارزش ریسک تولید اورانیوم با درجه تسلیحاتی توسط ایران و خروج از معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای را دارد. ایران به نوبه خود باید تصمیم بگیرد که آیا این تهدیدها را عملیاتی کند و خطرات ناشی از برهم زدن محیط مساعد را بپذیرد.

بنابراین ممکن است با نزدیک شدن به ضرب‌الاجل 2025، این خطرات ذهن واشنگتن و تهران را بر یافتن راه‌حل سیاسی متمرکز کند. با این حال، ایالات متحده نباید تا آن زمان منتظر بماند تا خطرات وقوع یک انفجار را کاهش دهد. حتی در محدوده طرح C، اقداماتی وجود دارد که واشنگتن باید برای کاهش سرعت پیشرفت هسته ای ایران و روابط رو به رشد آن با چین و روسیه انجام دهد. اول، ایالات متحده باید تلاش‌های خود را برای بازدارندگی در برابر ایران جهت ممانعت از پیشبرد بیشتر برنامه هسته‌ای خود افزایش دهد؛ چه با رسیدن به سطوح بالاتر غنی‌سازی یا خروج از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای. برای این منظور، دولت بایدن باید بیانیه ای مشترک با مجموعه ای از کشورها - مانند برزیل، هند، ژاپن، کره‌جنوبی، ترکیه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی - ترتیب دهد تا نسبت به تحرکات هسته ای ایران و آسیبی که تشدید بیشتر تنش‌ها، مانند غنی‌سازی 90 درصدی، وارد می‌کند، هشدار دهد. واشنگتن همچنین باید این کشورها و سایر کشورها از جمله چین را تشویق کند که مستقیما این پیام را به ایران ارسال کنند.

با در نظر گرفتن بازی اوکراین، ایالات‌متحده می‌تواند با سایر کشورها برای توافق بر سر عواقب سخت اقدامات هسته‌ای خاص ایران همکاری کند و این پیامدها را از قبل برای ایران روشن کند. اگر استراتژی تهران تا حدی بر توسعه مشارکت‌های جهانی جدید برای عادی‌سازی مسیر هسته‌ای خود استوار باشد، در آن صورت واشنگتن باید به دنبال انکار این هدف باشد.

دوم، ایالات‌متحده باید تلاش کند تا دسترسی ایران به چین و روسیه را پیچیده کند و مزایای شرق‌محوری تهران را از بین ببرد. واشنگتن باید اجرای تحریم‌ها بر صادرات نفت ایران را از جمله با افزایش فشار بر کشورهای واسطه افزایش دهد. همچنین باید با جمهوری‌آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان همکاری کند تا پیوندهای ایران و روسیه را افشا و مسیرهای فرار از تحریم را پیچیده کند. در نهایت، حتی اگر شانس توافق کم به نظر برسد، واشنگتن نباید به طور کلی از دیپلماسی دست بکشد. به عنوان مثال، باید بررسی کند که چگونه دیپلماسی ایران و عربستان می‌تواند درها را برای محدودیت‌های هسته ای منطقه ای باز کند - به طور بالقوه محدودیت‌هایی را برای فعالیت های هسته ای آینده و تضمین هایی در قبال تولید تسلیحات ایجاد می‌کند - در حالی که در مورد آنچه چنین ترتیباتی می‌تواند به دست آورد، واقع‌بین باشد.

دلیل کمی وجود دارد که باور کنیم، با توجه به شکاف عظیم بین ظرفیت های هسته ای ایران و خلیج فارس، تهران انگیزه ای برای محدود کردن معنادار برنامه غنی سازی خود داشته باشد. اینکه تنش ها بین ایران و عربستان دقیقا زمانی که برنامه هسته ای ایران به اوج های جدیدی می‌رسد در حال کاهش است، احتمالا این باور تهران را تقویت می‌کند که هم می‌تواند به عبور از نقطه گریز نزدیک تر شود و هم روابط بهتری با همسایگان خود داشته باشد (یا بدتر از آن، اینکه توسعه هسته ای ایران انگیزه عربستان سعودی برای ترمیم روابط را ایجاد کرده است).

با وجود این‌، این امکان وجود دارد که کشورهای خلیج فارس بتوانند در مورد اقدامات در زمینه شفافیت بیشتر و پادمان های هسته ای قوی تر، تعهد به عدم‌بازفرآوری سوخت هسته ای یا تولید اورانیوم با درجه تسلیحات و شاید حتی مکانیزم هایی برای همکاری صلح آمیز هسته ای به توافق برسند. این اقدامات با محدودیت‌های سختگیرانه در برجام بسیار فاصله دارد و ایالات متحده همچنان باید با ایران به عنوان یک کشور هسته‌ای در آستانه مقابله کند. اما در غیاب هرگونه شانس واقعی برای یک توافق جامع هسته‌ای، آنها ممکن است بهترین چیزی باشند که دولت بایدن می‌تواند به آن امیدوار باشد.

منبع: دنیای اقتصاد هم اکنون دیگران می خوانند -->

بیشتر بخوانید

قمار ایرانی بایدن | جزییاتی مهم و تازه از پلن سی در برابر ایران 2