شهادت سردار دلها و وحدتی که آفرید
تهران - ایرنا - سردار حاج قاسم سلیمانی پاسدار وطن و یک شخصیت ارزشمند بینالمللی در لباس سپاه پاسداران بود که در رثای فقدان او ایران، غمبارانه خروشید و دوستداران ایران و ایرانی هر جای دنیا که بودند، لباس عزا پوشیدند. حضور میلیونی ملت در تشییع پیکر این بزرگمرد، انسجام و وحدت ملی را به تصویر کشید.
صبح روز جمعه 13 دی 1398 خورشیدی خبر از ترور سپهبد سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و شماری از همرزمانش از جمله ابو مهدی المهندس نایب رئیس بسیج مردمی عراق موسوم به الحشد الشعبی به دستور دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا اتفاق افتاد. او فردی بود که همانطور که در دوران دفاع مقدس، وظیفه شناس و با اخلاق بود و از رهبری اطاعت می کرد، پس از جنگ نیز اینگونه بود. سردار سلیمانی منافع خود را در نظر نمی گرفت، بلکه منافع کشور را لحاظ می کرد.
بررسی روزنامهها، تارنماها و خبرگزاریهای داخلی نشان میدهد که رسانههای داخلی به ابعاد داخلی و بین المللی این ترور ناجوانمردانه پرداخته اند.
رسانههای اصلاح طلب
انتقام خون شهید سلیمانی
روزنامه مردم سالاری در سرمقاله ای به قلم عبدالرحمن حسنی فر می نویسد: روزنامه مردم سالاری: شهید شدن «فرزند بزرگ ایل» برای قاسم سلیمانی و اینکه «خون سلیمانی حریف طلب میکند» تا شعار همگانی مردم مبنی بر «انتقام سخت» که از مسئولان کشوری و لشکری برآمده، نشان از چیزی است که دال بر خونخواهی از سردار محبوبشان دارد. اینکه واقعا انتقام با این سیل جمعیت حمایتی به چه صورت قابل تحقق است نیاز به دقت و تامل دارد و برای آن باید فکر اساسی و همه جانبه کرد. این اقدام آمریکاییها به هرحال نباید بیجواب بماند اما هر اقدامی نمیتواند درست تلقی شود. سالهاست آمریکاییها از طرق متفاوت توانستند جامعه ایرانی را تحت فشار قرار دهند؛ از تحریم و قطعنامه گرفته تا خروج از برجام. و حالا شهید کردن سردار سلیمانی با ضربات موشکی پهپادی. اینکه در انتقام یا حتی تقابل با آمریکایی که مدتها است علیه ایران اقدام میکند تردیدی نیست اما باید دید چه اقدامی از یک طرف جوابگوی خون سردار سلیمانی است و از طرف دیگر اهداف جامعه ایرانی را تحقق میبخشد و از حمایت مردم هم برخوردار خواهد بود. همراه کردن کشورهای منطقه خصوصا عراق و سوریه و مخالفان حضور آمریکا در منطقه چون روسیه میتواند برای پیشبرد هدف جامعه ایرانی در راستای انتقام یا تقابل مفید باشد. بحث در این زمینه زیاد است و لازم است همه اندیشهورزان و صاحبان تجربه نظرات خود را ارائه دهند تا به نتیجه مطلوب منجر شود.
خبرگزاری ایلنا در گفت و گو با سیدرضا صدرالحسینی کارشناس مسایل بینالملل آورد: در روند همکاری تنگاتنگ آمریکا با اپوزیسیون خارجنشین و سازمان منافقین، شاهد یک چالش جدید و البته جدی هستیم. اینکه دیده میشود وزیر خارجه ایالات متحده در اوج تشدید تنشهای اخیر با ایران که اتفاقا به اطلاعات دست اول نیاز دارد، به تمام زیر مجموعههای خود دستور عدم ارتباط با این جریان را صادر میکند، نشان میدهد که منافقین از سال 88 تاکنون به آنها اطلاعات دست دوم و بعضا تاریخ گذشته ارائه میکنند. گویا همین مساله در بحبوحه ترور سردار سلیمانی هم اتفاق افتاده و از اینرو آمریکاییها برای جلوگیری از ورود اطلاعات غلط به فرآیند تحلیلی خود، مانع ارتباطگیری مقامات و تحلیلگرانشان با این افراد و سازمانها شدند. بسیاری از اطلاعاتی از گذشته تاکنون از سوی سازمان منافقین در اختیار ایالات متحده و حتی شرکای عربی، عبری و حتی اروپایی آنها قرار گرفته دلالت بر تغییر رژیم در ایران بوده اما پس از مدتی، سفارش دهندگان این اطلاعات به این برآورد رسیدهاند که اطلاعات ارائه شده از سوی سازمان منافقین و اپوزیسیون خارج نشین، نه تنها صحت ندارد بلکه باعث اخلال در روند تحلیلها و برآورد سرویسهای اطلاعاتی آنها میشود. لذا به دلیل اهمیت و حساس بودن درگیری اخیر میان ایران و آمریکا، پمپئو که خودش از نزدیکان این سازمانهاست، دستور ممنوعیت ملاقات و ارتباطگیری با اعضای این سازمان را صادر کرد؛ چراکه او و ترامپ میترسیدند که مجددا اطلاعات غلط وارد روند تحلیل و تصمیمگیری شود و نهایتا موضوع به سمت و سویی هداست شود که تقابل علنی میان تهران و واشنگتن به وجود بیاید. طبیعی است که ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 2020 خواهان چنین اتفاقی نیست و به دنبال آن است تا فضای داخل و خارج از ایالات متحده را به نفع خود رهبری کند.
ابعاد بین المللی ترور سردار سلیمانی
پایگاه خبری تحیلی انتخاب در گفت و گو با کامران کرمی کارشناس مسایل خلیج فارس می نویسد: اگر ترور سردار سلیمانی منجر به درگیری بین ایران و آمریکا شود، منطقه خلیج فارس به دلیل قرار گرفتن پایگاههای آمریکا و همچنین تاسیسات انرژی و مشارکت متحدین واشنگتن، استعداد بیشتری برای بحرانی شدن دارد و این می تواند کابوس شیوخ خلیج فارس از بروز درگیری، ناامنی و بی ثباتی اقتصادی باشد که طبیعتا ارتباط مستقیمی با مسئله سرمایهگذاریهای خارجی و از همه مهمتر کسری مشروعیت داخلی برای عربستان و امارات نیز دارد. اگرچه یکی از مقامات آمریکایی در این خصوص گفت که در جریان قرار دادن عربستان و اسرائیل از این ترور را نه تکذیب و نه تایید می کند، اما بهنظر نمی رسد که آمریکاییها خواسته باشند دولت سعودی و شخص محمد بن سلمان را در جریان این عملیات قرار دهند و اطلاعات آن را با سعودی ها به اشتراک بگذارند. این مسئله ناشی از چند دلیل است؛ اول، عربستان بازیگر تعیین کنندهای در تحولات عراق و سوریه به شمار نمیرود و طبیعتا اطلاعات دقیق میدانی قابل اتقانی ندارد که بتواند فراتر از اطلاعات خود آمریکاییها و اسرائیلیها برای مقامات واشنگتن حاوی ارزش افزوده باشد. دوم، اگر فرض بر این باشد که آمریکاییها خواسته باشند سعودی در این عملیات ایفای نقش کند، عربستان از بیم اینکه مبادا در آینده اسناد شراکت با آمریکا در ترور سردار سلیمانی افشا شود، عملا خود را از مشارکت در این عملیات بیرون کشیدهاند و سوم اینکه عربستان سعودی پس از انفجارهای آرامکو و متاثر از رویه نه چندان باثبات ترامپ در فشار حداکثری بر ایران، راهبرد خود را از دنباله روی سخت به نرم تغییر داده و در تلاش است تا با دور نگه داشتن خود از درگیری، زمینه را برای حل و فصل مسائل مهمتر داخلی و منطقهای چون یمن فراهم کند.
در این خصوص فرارو نوشت: سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، در شرایطی ترور شد که عراق از چند ماه پیش صحنه اعتراض و ناآرامی بود. نخست وزیر این کشور تحت فشارهای شدید تظاهرات کنندگان استعفا داده بود و گروههای سیاسی عراق برای تشکیل دولت جدید به تکاپو افتاده اند. اما هیچ وقت نتوانستند دولت جدیدی تشکیل دهند. حال، با ترور سردار سلیمانی، وضعیت سیاسی عراق مبهمتر شده است. محافل آمریکایی میگویند سردار سلیمانی تهدید فوری برای نیروهای آمریکا نبود. سیاستمداران عراقی نیز اعلام میکنند که سردار سلیمانی نه تنها قصدی برای انجام عملیات نظامی نداشت، بلکه سفر اخیر او به بغداد ماهیت سیاسی و دیپلماتیک داشت. عادل عبدالمهدی، نخست وزیر مستعفی عراق، گفته است سردار سلیمانی نامه ایران به عربستان را به بغداد آورده بود. گذشته از این، عصر جمعهای که سردار سلیمانی ترور شد، عبدالمهدی با او قرار داشت. به هر حال، بعد از یک هفته طوفانی در عراق و ایران، اوضاع به سمت آرام شدن حرکت میکند. اما پیش بینی میشود که با آرام شدن وضعیت در عراق، مجادلات سیاسی بر سر تشکیل دولت جدید و شاید اعتراضات بار دیگر از سرگرفته شود.
سردار سلیمانی عامل وحدت و درس هایی که باید آموخت
روزنامه آرمان ملی در یادداشتی به قلم مصطفی ایزدی روزنامهنگار و فعال سیاسی آورد: نگارنده در میدان دفاع مقدس با شهید حاج قاسم سلیمانی آشنا شد و پس از جنگ هم گاه و بیگاه با او سلام و علیکی داشت، به گونهای که الآن میتواند بعضی از خصوصیات او را برشمرد تا به پاسداران سردار بگوید از پدیده سلیمانی و رخدادهای بعد از شهادتش بیشتر درس و پند گیرند. سردارسلیمانی به دلیل حضور پیوسته در آوردگاههای سخت، به سطح بالایی از شجاعت رسیده بود که برای مردم و دوستارانش قابل درک مینمود. کوچک شمردن دشمن از ویژگیهای سردارسلیمانی بود که نشان از شجاعت و توکل او به باریتعالی داشت. بیاعتنایی به دنیا و خارج شدن از زیادهخواهیهای رایج در میان کسانی که بهاصطلاح دستشان به دهنشان میرسد، از آشکارترین ویژگیهای این انسان وارسته بود. توجه همیشگی و مسئولانه او به ماموریت طولانی مدتی که داشت، او را بر فراز فضای درگیریهای روزمره جناحی و باندی داخل کشور برده بود. هیچکس نمیتوانست و نمیتواند او را به جناح سیاسی خود منتسب کند، چرا که با همه جریانها فکری و سیاسی درون حاکمیت در ارتباط دوستانه بود.
روزنامه ابتکار در سرمقاله ای به قلم محمدعلی وکیلی می نویسد: هفتهای که گذشت، سراسر ایران به بوی شهید حاجقاسم سلیمانی عطرآگین بود. تمام ایرانیان، با دلی غمناک و چشمانی نمناک، زیر تابوت سردار آمدند. اوج نمایشی وحدتآفرین را شاهد بودیم. سردار اهل مرزهای متعارف (چپ و راست، اصلاحطلب و اصولگرا، باحجاب و بیحجاب و...) نبود؛ تشییع او نیز بدون مرز برگزار شد. همهجور ایرانی زیر این تابوت نورانی آمدند. همه ایران مقابل پیکر مطهرش قیام و ادای احترام کردند. لذا مراسم تشییع او، توانست وحدتی کمنظیر ایجاد کند. برای یک هفته حالوهوای کشور، به دهه شصت رفت. سردار از معدود کسانی بود که تا آخر عمر از حالوهوای معنوی دهه شصت دل نکنده بود. تنها این دلدادگی مخلصانه میتوانست اینچنین هوای یک کشور را عوض کند. سردار در طول زندگی حقیقتا در قامت یک سردار ملی رفتار کرد؛ به همین سبب تشییع او نیز یکی از ملیترین مراسمات شد. سردار ملی یعنی وارد خطکشیهای سیاسی نشدن؛ یعنی مرزهای ارزشی در جامعه نکشیدن؛ یعنی برای همه جامعه ایثار کردن و خود را خادم همه ملت دیدن؛ همه این ویژگیها را حاجقاسم به تمامه داشت. گذشته از این، سردار ویژگیهای منحصربهفردی داشت. او در میدان رزم، در سقف شجاعت و دلیری بود اما خارج از آن، در نهایت لطافت و رئوفی رفتار میکرد. هرکسی که او را از نزدیک میشناخت، تصدیق میکند که وجود او سراسر مهر بود. نه فقط در میدان رزم اهل ایثار و مردانگی بود؛ بلکه در میدان منازعات سیاسی نیز هرگاه ورود میکرد با ایثار از آبروی خودش خرج مصالحه میکرد. جنجالی که بر سر روایت عملیات کربلای4 شد را همه به یاد داریم. وقتی فضای عمومی علیه همرزم سابقش حاجمحسن رضایی شکل گرفت، او به میدان آمد و درنهایت معرفت و مروت از همرزمش دفاع کرد و از این نترسید که آبرو و اعتبارش را در فضایی مشوش، خرج برادر همرزمش کند. در همان مصاحبه البته درنهایت انصاف، به نقش مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در پیروزی عملیات بعدی اشاره کرد و گفت که در آن پیروزی بیشترین نقش را مرحوم هاشمی داشت.
روزنامه آرمان ملی در یادداشتی به قلم رضا جعفری کارشناس ارشد جامعهشناسی آورده است: با وقوع حوادث آبانماه و سپس تمرکز سپهر سیاسی کشور بر انتخابات اسفندماه یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، برخی تحلیلها نشان از ناامیدی جناحی داشت که اسباب پیروزی دولت مستقر در انتخابات ریاست جمهوری سال92 و حمایت از برنامههای او را پس از استقرار بر عهده داشتند و جناحی دیگر با امید به رویگردانی قشر عظیمی از رایدهندگان به آقای روحانی بهدلیل عدم عمل به وعدههای داده شده خود را پیروز انتخابات میدانستند و در این رقابت انتخاباتی هریک دیگری را به همراهی با آشوبگران، خیانت، سنگاندازی و مانعتراشی دربرابر برنامههای دولت، کاسبان برجام، وابستگان بیگانه و... متهم نموده و هر کدام از این مفاهیم ابزاری در راستای منفعل و از میدان بهدرکردن رقیب خود بر سر کسب قدرت استفاده میکردند؛ اما شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و حضور یکپارچه آحاد مردم اعم از اصلاحطلب و اصولگرا، نویسنده و هنرمند و... و حتی کسانی که در جمع معترضان (نه اغتشاشگران) آبانماه بودهاند نشان داد که همگی دل در گرو انقلاب داشته، توسعه و پیشرفت و تعالی کشور خود را خواستارند و این امر محقق نخواهد شد جز با وجود تضارب همه این اندیشههای متفاوت؛ چرا که رشد و توسعه در گرو تضارب آرا و اندیشههاست که شکل میگیرد. پس بیایید و بیاییم شهادت حاج قاسم و حضور بینظیر ملت در پاسداشت این خدمتگزار واقعی خود را ابزاری جهت مسکوت و منکوب کردن جناح مقابل خود که دل در گرو کشور و انقلاب دارند قرار نداده و هر نقد و اعتراضی را به پای بیگانگان و مخالفان دولت و... قرار ندهیم. همانطور که حاجقاسم وابسته به هیچجناحی نبود، او متعلق به همه بود.
خبرگزاری ایسنا در گفت و گو با جواد امام دبیرکل مجمع ایثارگران آورد: اگر نتوانستیم از وجود پرنعمت سردار سلیمانی در زمان حیات استفاده کافی را ببریم، حداقل از این فرصت ایجاد شده استفاده کرده و از نوع رفتار و نگاه سلیمانیها الگو بگیریم. وی در دل مردم جا باز کرده بود و مردم در مراسم تشییع او پاسخ رشادتها و زحماتش را در دوران دفاع مقدس و مبارزه با داعش به خوبی دادند. مردم نشان دادند احترام زیادی برای کسانی که در جهت امنیت ملی آنها تلاش می کنند، قائل هستند. سردار سلیمانی شخصیتی فراجناحی بود و مردم با هر سلیقه و حتی مذهبی برای بدرقه او آمدند. مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی نقطه عطفی برای وحدت آفرینی بود. صاحبان تریبونهای رسمی و مقامات نظام باید از فرصت تقویت انسجام ملی استفاده کنند و اجاره ندهند عدهای از فرصت حضور مردم بهرهبرداری خاصی کنند. مردم تکلیف خود را انجام دادند و حالا نوبت مسئولان است. مردم آشتی ملی را رقم زدند و باید مسئولان دنبال تحقق این آشتی ملی باشند. انتخابات پیشرو می تواند فرصت بسیار مناسبی برای تقویت انسجامی باشد که از ثمره خون سردار سلیمانی بدست آمد. این روزها شاهد هستیم که وحدت و یکپارچگی و انسجامی درون کشور به وجود آمده است. این اتفاق می تواند فرصتی باشد تا ما همدیگر را پیدا کرده و برای حل مشکلات داخلی، پیشبرد اهداف نظام و یکپارچگی که لازمه یک نظام مردم سالار بوده تلاش کنیم و مشارکت حداکثری در تمام مراحل تصمیم گیری و تصمیم سازی را شاهد باشیم. اگر نتوانستیم از وجود پرنعمت سردار سلیمانی در زمان حیات استفاده کافی را ببریم، حداقل از این فرصت ایجاد شده استفاده کرده و از نوع رفتار و نگاه سلیمانی ها الگو بگیریم.
این خبرگزاری در گفت وگو با محمد علی ابطحی عضو محمع روحانیون مبارز می نویسد: این نکته بسیار قدر شناسانه بود که مردم خودشان چنین از سپهبد شهید قاسم سلیمانی یاد کردند. ایشان به تعبیر ملت ایران، ایرانیترین سردار کشور بود که تمام تلاشهایش علی رغم اینکه در مبارزه با جبهه آمریکا و صهیونسیت بود، در راستای دفاع از امنیت مردم ایران بود. مردم این امنیت را قدر شناختند و پاس داشتند. در روزهای اخیر شاهد مراسمی بودیم که بدون دعوت و اطلاع رسانی قبلی، خود مردم به صورت یک پارچه برای پاسداشت یاد این شهید عزیز به خیابانها آمدند. مردم برای سپهبد شهید قاسم سلیمانی یک ارزش ویژه ای قائل بودند و به صحنه آمدند و همه اینها به خاطر رشادت ایشان جهت حفظ امنیت کشور بود. مردم سپهبد شهید قاسم سلیمانی را نماینده هیچ جریان داخلی نمیدانستد، بلکه او را نمایند امنیت ایران میدیدند. کاریزمای شخصیت این شهید مثال زدنی بود. ضرورت انسجام، وحدت و فراگیر بودن حاکمیت حرفیاست که همه جریانهای سیاسی اصلاحطلب سالها از آن یاد کردند؛ پیش بینی نمیکنم که این سیاست در آینده خیلی تغییری بکند؛ اما اگر این تحول حاصل شود کشور با خون سپهبد شهید قاسم سلیمانی یک بار دیگر وحدت مقابله با مشکلات را پیدا میکند.
رسانههای اصولگرایان
ترور سردار حاج قاسم
روزنامه جوان در گزارشی نوشت: روزنامه جوان: قبل از هر چیز باید به سلسله حوادثی نگاه کرد که یکی پس از دیگری اتفاق افتادند و منجر به ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، معاون حشدالشعبی عراق، و همراهان آنها شد. حلقه نخست این سلسله حوادث حمله راکتی به یک پایگاه نظامی بود که در 15 کیلومتری شمال کرکوک قرار دارد. مجریان این سناریو تنها به دنبال بهانههایی بودند تا مسیر حوادث را به فرودگاه بینالمللی بغداد و ترور شهید سلیمانی و ابومهدی المهندس بکشانند. این به معنای یک تغییر اساسی در استراتژی ترامپ در قبال ایران بود که تا پیش از این تمام فشار خود را بر ایران وارد کرد تا تهران را مجبور به مذاکراتی طبق شروط خودش کند. از ابتدا روشن بود که مذاکرات در نظر ترامپ نه برای انعقاد قراردادی جدید در زمینه توافق هستهای و نه حل و فصل دیگر اختلافات موجود است بلکه هدف ترامپ صرف عکس یادگاری برای بهرهبرداری انتخاباتی است. ترامپ از گرفتن این عکس محروم شد و با توجه به اتفاقات داخل امریکا و پایین آمدن نرخ محبوبیتش نزد افکار عمومی، چاره کار را در تغییر استراتژی خود دید. این تغییر استراتژی به معنای تغییر مسیر از مذاکره به سمت حمله نظامی به خصوص کشتن چهرهای نامدار بود که بتوان از آن به عنوان یک سوژه انتخاباتی استفاده کرد. این چهره نامدار نمیتوانست کسی باشد جز سردار قاسم سلیمانی که همین یک سال پیش از سوی مجله نیوزویک به عنوان کسی معرفی شده بود که «در جریان تهدیدهای جدید داخلی و خارجی به مراتب کارآمدتر از رئیس جمهور (ترامپ) ظاهر شده است.» شاید ترامپ زمان صدور دستور حمله به خودروی سردار این جمله نیوزویک را به یاد داشته و میخواسته به نحوی انتقام بگیرد، اما بیشک وضعیت دشورا او در امریکا و سال انتخاباتی این کشور، او را مجبور کرد تا بزرگترین قمار زندگی خود را انجام دهد.
خبرگزاری فارس در یادداشتی به قلم سجاد سیف آورد: همه ما ایرانی ها در خاطر داریم سردارمان، فتح کننده قلوب ما در آن جواب با صدای بلند و رسا گفته بود: من «سلیمانی» به تنهایی برای مقابله با تو کافیام.... اکنون ترامپ که دست به این جنایت هولناک زده است اگرچه آن روز معنی این حرف و سخن را درک نکرد و نفهمیده است اما امروز قطعا و یقینا خوب دریافته است که چرا سردار سلیمانی یک تنه برای آنها کافی است. اگر میبینیم امروز خط شهادت از عراق، اهواز، مشهد و تهران و در هر کوی و برزنی موج می زند و حس و حالی در تشییع این پیکر پاک و مطهر خلق شده است که غیر قابل توصیف است و تمامی دنیا و تحلیلگران محکوم شده اند که ارادت مردم به سرباز خود را به تماشا بنشینند و عاجز از انعکاس شده اند. پس بی شک خون سردارم و سردارمان حریف ندارد و حریف می طلبد.
انتقام سخت
روزنامه کیهان در یادداشتی می نویسد: ترور سردار سلیمانی به دست آمریکا و رخدادهای زنجیرهای پس از آن، چنان اهمیت دارند که اگر بگوییم شهادت این فرزند رشید اسلام و ایران، مبدأیی در تحولات داخلی و خارجی است، بیراه نیست. تحولات پرشتاب و وضعیت سیال است و دولت آمریکا سعی دارد فضا را در سطوح مختلف مدیریت کرده و از عوارض حماقت بزرگ خود بکاهد. و اما انتقام سخت؛ شلیک موشکها به پایگاههای آمریکایی تنها یک سیلی بود. انتقام سخت یک پروسه پیچیده و دارای ابعاد گوناگون است. نباید ماجرا را ساده سازی کرد و آن را صرفا به تحرکات نظامی تقلیل داد. رویارویی ایران و آمریکا فراتر از شلیک موشکهاست. البته در عین حال نباید ماجرا را دچار شعارزدگی و حرفهای کلی و دورنماهای خیالی هم کرد و نباید از برخورد نظامی با دشمن غفلت ورزید. هم سادهسازی مسئله غلط است و هم خیالبافی. اگر تو نیز دلت برای شهادت حاج قاسم لرزید، اشکی بر گونهات جاری شد، مشتی گره کردی و قدمی برداشتی، پس در گرفتن انتقام سخت از دشمن نقشی داری. انتقام سخت فقط وظیفه همرزمان حاج قاسم نیست. وظیفه من و شما نیز هست.
خبرگزاری مهر در گفت و گو با مجتبی ذوالنور نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی نوشت: ما همه ابعاد سیاسی، حقوقی، امنیتی، نظامی و اقتصادی را برای انتقام سخت از آمریکا در نظر گرفته بودیم و در طرح سهفوریتی اصلاح قانون اقدام متقابل در برابر اعلام سپاه پاسداران به عنوان سازمان تروریستی توسط ایالات متحده آمریکا برای انتقام سخت نیز تمام این ابعاد در نظر گرفته شده است، به گونهای که در این قانون وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، وزارت اطلاعات و دستگاههای امنیتی، قوه قضائیه و ستاد حقوق بشر قوه قضائیه و وزارت امور خارجه هر کدام تکالیفی برای انتقام سخت از آمریکا بر عهده دارند و باید برای تهدید منافع آمریکا در همه ابعاد تلاش کنند. ما تاکید کرده بودیم که یکی از ابعاد انتقام جمهوری اسلامی از عاملان شهادت حاج قاسم، انتقام نظامی است چرا که آنها علیه ما اقدام نظامی کردند و خون این فرمانده بزرگ کشورمان را بدون هیچ دلیلی ریختند و بر این اساس لازم بود که ما هم به همین شکل پاسخ آنان را دهیم. البته هر چقدر از خون آمریکاییها ریخته شود، قابل قیاس با خون شهدای پاک و قهرمان ما نخواهد بود اما به هر صورت لازم بود که از آنان انتقام نظامی بگیریم.
ترور سردار سلیمانی؛ فضای امریکا و جهان
روزنامه جوان در گزارشی آورد: مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا دیروز اعتراف کرد سرویسهای اطلاعاتی امریکا درباره مکان و زمان حملاتی که به گفته آنها سردار قاسم سلیمانی در حال تدارک آنها بود، اطلاعات مشخص نداشتند. پمپئو در مصاحبه با فاکس نیوز گفته است: «شکی نیست که قاسم سلیمانی در حال برنامهریزی یک سری حملات قریبالوقوع بود. دقیقا نمیدانیم که این حملات در چه زمانی و در کجا انجام میشدند، ولی خطر در واقع وجود داشت.»دموکراتها میگویند که استدلالهایی که دولت امریکا درباره «فوریت» ترور سردار سلیمانی مطرح کرده، قانعشان نکرده است. گروهی از مقامهای ارشد دولت امریکا از جمله جینا هاسپل، رئیس آژانس مرکزی اطلاعات امریکا (سیا) روز چهارشنبه، شماری از نمایندگان کنگره را در جلسهای در جریان دلیل ترور سردار سلیمانی قرار دادند، ولی بعد از از پایان جلسه، سناتورها از نبود دلایل قانعکننده برای این اقدام، از دولت ترامپ به شدت انتقاد کردند.
خبرگزاری فارس در همین خصوص نوشت: ترور مظلومانه شهید سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و یارانشان از یک سو بیداری مردم و گروه های سیاسی را درپی داشت و از سوی دیگر موجب انسجام و همگرایی بیشتر میان گروه های مقاومت، عموم مردم و جریانات سیاسی در عراق و حتی لبنان شد. شواهد و قرائن موجود و اظهارات برخی از همرزمان شهید سلیمانی، نشان می دهد که آمریکایی ها از سال 2001 تاکنون بارها فرصت به شهادت رساندن سردار شهید قاسم سلیمانی را داشته اند اما وحشت از آثار و پیامدهای این جنایت، جورج بوش و باراک اوباما را برای اعمال اراده و تصمیم گیری برای این جنایت بزرگ مردد و منصرف ساخته بود، اما جسارتی که روسای جمهور پیشین آمریکا به خرج ندادند را دونالد ترامپ با تغییر قواعد متعارف و در یک حماقت بزرگ و قمار سیاسی، عملی ساخت و همین امر ضرورت واکنش محکم را به این جنایت دوچندان ساخته بود. بدون تردید حماقت دونالد ترامپ در ترور فرمانده نیروی قدس سپاه، منافع استراتژیک ایالات متحده آمریکا در منطقه غرب آسیا را با تهدید بسیار جدی مواجه کرده و وزن ژئوپلیتیکی دولت آمریکا را در برابر قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران به شدت کاهش داده است.
خبرگزاری دانشجو در گفت و گو با ابوالفضل ظهرهوند کارشناس مسائل بین الملل می نویسد: برخی سیاستهای منطقهای آمریکا دستخوش تغییر میشود. فرمایشات اخیر رهبری خیلی از زوایا را روشن کرد. کویت، امارات و حتی عربستان را به عنوان دشمن، در کنار آمریکا نمیتوان تعبیر کرد. کشورهای همسایه که ایالات متحده در آن پایگاههای نظامی دارد، حساب این کشورها با آمریکا جدا است؛ مگر آنکه که از داخل کشور آنها، تجاوزی علیه ما صورت گیرد. در حال حاضر مسئله اصلی، خروج آمریکا از منطقه و پایان دادن به اقدامات تروریستی آنها است. اقدامات ایران به این حد خلاصه نمیشود و این فرآیندی است که نقطهی انتهایی آن به آنچه که شهید سلیمانی و یارانش به دنبال آن بودند، منتهی میشود. سردار سلیمانی به دنبال ایجاد امنیت پایدار و پایان دادن به فتنهگری آمریکا در منطقه بود.
*س_برچسبها_س*- برچسبها:
- آمریکا
- اصولگرایان
- اهواز
- ایالات متحده آمریکا
- باراک اوباما
- تهران
- جمهوری اسلامی
- جورج بوش
- حقوق بشر
- خلیج فارس
- دفاع مقدس
- رژیم صهیونیستی
- روسیه
- سوریه
- عراق
- عربستان سعودی
- قم
- قوه قضائیه
- لبنان
- محمد بن سلمان
- مشهد
- یمن
- برجام
- داعش
- دونالد ترامپ
- سازمان تروریستی
- سپاه پاسداران
- سیل
- قاسم سلیمانی
- نیروی قدس سپاه پاسداران
- وزارت دفاع
- هاشمی رفسنجانی
- مجلس شورای اسلامی