منوچهر متکی: اسرائیلیها میدانند که مشروعیت و مقبولیت ندارند / توصیه مهم انتخاباتی به شورای نگهبان / دولت گذشته همه چیز را در کدخدا خلاصه کرد
اقتصادنیوز: منوچهر متکی از دیپلماتهای قدیمی جمهوری اسلامی ایران و وزیر اسبق امور خارجه در برنامه «حضور» در حسینیه جماران گفت: مردم باید احساس بکنند از هر طیف فکری در لیست کاندیداها و نامزدهای تأیید شده میتوانند نامزد فکری خود را پیدا بکنند.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از جماران، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان یادگار امام راحل است که به نام روز جهانی قدس نامگذاری شد. آن زمان صهیونیستها و رژیم اشغالگر قدس فکر نمیکردند به روزی برسند که تمام موجودیت آنها در داخل به خطر بیفتد و همین روز بهانهای باشد برای تضعیف بیشتر رژیم صهیونیستی.
مجموعه «حضور» در برنامه جدید خود میزبان دکتر «منوچهر متکی» یکی از دیپلماتهای قدیمی جمهوری اسلامی ایران بود. کسی که در کارنامه فعالیتهایش از وزارت امور خارجه گرفته تا نمایندگی مجلس شورای اسلامی و سفیر جمهوری اسلامی ایران در چندین کشور به چشم میخورد.
متکی که اکنون ریاست خانه احزاب را بر عهده دارد، در خصوص دیدگاه امام خمینی (ره) در مسئله فلسطین و ضرورت آزادی قدس شریف و علل نامگذاری یک روز به نام روز قدس و همچنین انتخابات پیش رو به سوالات «محمدحسین رنجبران» پاسخ گفت.تعیین روز قدس، درستترین نقطه حمله امام به رژیم صهیونیستی بود
متکی در خصوص ابتکار حضرت امام خمینی برای تعیین روزی به عنوان روز قدس اظهار داشت: حضرت امام میدانستند که این انقلاب بعد از پیروزی، تازه دشمنانش بیدار میشوند و تازه میفهمند که زلزله عظیمی اتفاق افتاده؛ لذا لازم بود که یک حرکت پیشگیرانه بکنند.
وی افزود: در این حرکت پیشگیرانه امام جستجو کردند در مسائل جهان اسلام، مهمترین موضوعی را که میشود به آن تمرکز پیدا کرد و هدف چند وجهی برایش تعریف کرد، قدس است. قدس آن هدف بود و روز قدس و هدف قرار دادن رژیم صهیونیستی که از یک سو کلمه رمز وحدت مسلمین میتوانست شود که تا حدودی هم شد؛ و از سوی دیگر به جایی اصابت میکرد این تیر رها شده که همه قداست غرب بود.
متکی خاطرنشان کرد: امام تقریباً میشود گفت که بهجاترین و درستترین و حساسترین و اثرگذارترین نقطه حمله را بعد از انقلاب پیدا کردند. برای اینکه مصونسازی از انقلاب را در داخل بسازند؛ و یک هجمه نرمافزارانه که خود ایشان کنترل میکردند را در بعد سیاست خارجه ایجاد کردند.
وزیر اسبق امور خارجه گفت: امام همانطور که از سویی فرمودند راه قدس از کربلا میگذرد؛ یعنی در عین حال که تمام تمرکز خود را گذاشته بودند روی رژیم صهیونیستی و نامشروع بودن، غاصب بودن، متجاوز و قاتل و جنایتکار بودن آن؛ اما از طرفی هم معتقد بودند خود انقلاب بایستی در یک جوشش عمومی با این پدیده برخورد کرد.
وی ادامه داد: با خود رژیم شاه هم امام اینگونه برخورد کرد و جهت بزرگتر نگاه امام این بود که ما برای پیروزی در انقلاب، اگر جوشش مردمی فراگیر به وجود نیاید، موفق نمیشویم. بنابراین در مسئله فلسطین نیز، علاوه بر تودهای کردن و گسترده کردن نهضت مقاومت علیه رژیم صهیونیستی؛ مبارزین را هم مورد توجه قرار دادند.
متکی بیان داشت: ما جنبش آزادی بخش فلسطین را داشتیم و چریکهای فلسطینی را که برخی از اینها در این راه به شهادت رسیدند. ما در سالهای قبل از انقلاب، اخبار اینها را از طریق فلسطینیهایی که خارج از کشور بودند، تعقیب میکردیم اما امام این حرکت را تأیید نکرد؛ چون آن را راه رسیدن به آن نتیجه نهایی نمیدانستند.
هدف امام هم مردمی کردن نهضت فلسطین بود و هم اسلامی کرد آن
وزیر اسبق امور خارجه اظهار کرد: شاید اگر 40 سال پیش این تفسیر را میکردیم، ملموس نبود اما امروز که غرش موشکهای جهاد اسلامی، حماس، حزبالله، فردا یمن و پس فردا سوریه را در منطقه در قبال جنایات رژیم صهیونیستی مشاهده میکنید، آدم متوجه میشود که امام کجاها را میدید و چگونه طراحی کرده بودند. هدف امام در ضمن مردمی کردن، اسلامی کردن این حرکت بود. لذا الان در کل منطقه میشنوید که مقاومت اسلامی؛ حتی گروههای چپگرای فلسطینی با احترام به آن نگاه میکنند؛ چون میبینند اسلام یک ظرفیتی شد که حلقههای مقاومت را در منطقه به یکدیگر وصل میکند و یک پدیده و اتفاق جدیدی شده است.
وی تصریح کرد: من در قصه فلسطین گمان میکنم امام یک تیری را رها کردند مثل تیری که برای سلمان رشدی رها کردند که این تیر 35 سال بعد در تفسیر مقام معظم رهبری، تحلیل کمی شد. مقام معظم رهبری چندسال پیش فرمودند که رژیم صهیونیستی 25 سال بیشتر نمیماند؛ چون مسیر حرکت آن تیری را که امام رهبری کرد، مقام معظم رهبری کاملاً مشاهده کردند که چه تحولی شد.
اسرائیلیها میدانند که مشروعیت و مقبولیت ندارند
متکی گفت: فلسفه رژیم صهیونیستی وقتی پایههایش سست میشود، نتیجهاش این میشود که امروز 75 سال از به رسمیت شناختن سازمان ملل میگذرد اما خود اسرائیلیها با تمام وجود احساس میکنند که هنوز مشروعیت و مقبولیت پیدا نکردند و میگویند که ما 5 سال دیگر ممکن است نباشیم. بنابراین در حوزه سیاست خارجی اینکه باید سیاست فعال داشته باشید و ابتکار عمل را به دست داشته باشید و زمین بازی را شما تعیین کنید، عالیترین مصداق آن روز قدس است که امام این ابتکار را به خرج دادند که همه به دنبال آن افتادند.
مغز و قلب تحولات جدید جهانی در منطقه ما است
وی در خصوص تحولات درون رژیم صهیونیستی با بیان اینکه تازه اول سحر است، اظهار داشت: بنده معتقدم که تحولات پیش روی، دقیقاً به سمت و سویی میرود که مقام معظم رهبری فرمودند. این نظم جدید و نظام حکمرانی جدید در واقع مغزش و قلبش هر دو در منطقه ما است و نقطه اصلی و قله آن هم، بحث فلسطین و بحث رژیم صهیونیستی است؛ با تمام تلاش میخواهند جلوی آن را بگیرند اما نمیشود؛ همانگونه که نتواستند جلوی ظهور و بروز و قیام حضرت موسی را بگیرند.
ماجرای جنگ 33 روزه لبنان و نوید پیروزی که حاج قاسم داد
متکی با اشاره به دلایل پیدایش جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه توسط رژیم صهیونیستی اظهار داشت: اسرائیلیها وقتی پس از جنایتهای گسترده دیدند در زمین موفق نیستند و در سال 1386 این دوره سی ساله را مرور کردند و دیدند روز به روز پس رفت داشتند و در واقع جایگاه اسرائیل روز به روز ضعیفتر شده است، آمدند طراحی کردند که یک ضربه شست نشان دهند؛ چون دیدند حماس با حزبالله دارد نُضج پیدا میکند و جهاد اسلامی یک تکیه و پایگاهش در لبنان است و حزبالله و مقاومت اسلامی لبنان یک پایه قوی است؛ اینها دیدند که مقاومت مادر منطقهایاش بعد از ایران، لبنان و حزب الله شده است و تصمیم گرفتند که با او برخورد کنند.
سعودیها در جریان حمله اسرائیل به لبنان بودند!
وی افزود: شبی که اینها حمله کردند، من صبح اول وقت با سعود الفیصل وزیر خارجه سعودی تماس گرفتم و گفتم چنین جنایتی شده است. ایشان در پاسخ تلفنی به من گفت که حزب الله مهامره و ماجراجویی میکند؛ باید حزبالله را نصیحت کنیم؛ من از این جمله سعود الفیصل فهمیدم که سعودیها در جریان این حمله بودند؛ بعدها هم شواهد دیگری پیدا کردیم. یک نشستی در اردن روز سوم حمله قرار دادند. من تماس گرفتم با وزیر خارجه اردن و مصر که من علاقهمندم که در این جلسه شرکت کنم که قاعدتاً اجازه ندادند؛ به این دلیل که جلسه وزرای اتحادیه عرب بود و گفتند که این وزیر خارجه ایران خواسته در این جلسه شرکت کند.
وزیر اسبق امور خارجه به اشاره به سفرش به لبنان در جریان جنگ 33 روزه بیان داشت: بنا شد که سفری دو روزه به لبنان داشته باشم و با آقای فواد سنیوره نخست وزیر وقت لبنان ملاقات کنم ولی قبل از آن با سید حسن نصرالله تماس گرفتم. در زیر زمین، در سنگر فرماندهی. اینها یک سیستم مخابراتی درست کرده بودند که قابل شنود نبود ولی در سراسر جبهه تا مرز فلسطین اشغالی تماسشان برقرار بود و با تمام سنگرها.
وی گفت: من با سید حسن نصرالله صحبت کردم و گفتم اوضاع چطور است؟ گفتند که انشاءالله به پیروزی جبهه حق؛ بعد یک مقدار توضیح داد و خیلی هم شاداب و خندان بود. گفت گوشی با برادرت صحبت کن. گوشی را به حاج قاسم داد. ایشان گفت که آقای متکی برای اولین بار این رژیم شکستی را تحمل میکند و به آنها تحمیل میشود که در موجودیت خودش ندیده بودند.
متکی خاطرنشان کرد: من با این تحلیل فردایش رفتم به ملاقات آقای سنیوره. تا من نشستم، سنیوره گفت که آقای وزیر، این ششمین یا هفتمین (اشتباه از من است) تجاوز رژیم صهیونیستی است که در برخی از این تجاوزها اسرائیل تا بیروت آمده بود و این مصیبتی است که ما به آن گرفتاریم.
وزیر اسبق امور خارجه کشورمان افزود: من گفتم انشاءالله این آخرین تجاوز اسرائیل خواهد بود و درسی خواهد گرفت که دیگر هوس حمله به لبنان را نخواهد کرد. الان که من و شما آقای رنجبران با هم صحبت میکنیم، تقریباً 16 17 سال از آن ماجرا گذشته و دیگر اسرائیل جرأت نکرد که حمله کند. دید خیلی بد شده است و در مقیاس کوچکترش هم آمد تا جبران کند در جنگ 22 روزه ولی آنجا هم همین طور شد.
چهل سال به خیابان آمدن مردم ایران در روز قدس دارد به ثمر مینشیند
وی بیان داشت: بنابراین تیری که امام رها کرد روحش شاد امروز دارد به هدف نهایی خودش نزدیک میشود. لذا من معتقدم که ما هر روز قدسمان و هر حضور مردممان که چهل سال است مایه گذاشتند؛ میخواهم به مردم عزیز ایران عرض بکنم که این سرمایهگذاری شما دارد به سود خودش میرسد و سود آن، آزاد شدن ما است.
توافق با عربستان؛ در بهترین زمان، بهترین تصمیم را گرفتیم
متکی با اشاره به تحولات اخیر منطقه و تعاملات ایران به ویژه با عربستان و چین و روسیه اظهار داشت: ما اگر آقای شمخانی را مصداق و نماد میدان تعریف کنیم و آقای امیر عبداللهیان را مصداق دیپلماسی بگذاریم، هماهنگ بودن میدان و دیپلماسی یعنی این. ما در بهترین زمان، بهترین تصمیم را گرفتیم و زمینههای این تصمیم کاملاً فراهم شد. از سر عزت اما در عین حال واقعبینی، جمهوری اسلامی وارد یک فرآیندی شد برای اینکه مناسبات منطقه خودش را با کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس وارد یک فاز جدید تحولی کند.
وی افزود: عربستان به این ضرورت رسید. ایران و عربستان اصلاً نمیتوانند از هم جدا باشند؛ ایران به عربستان چه در رفاقت و چه در رقابت، در هر دو بعد را عرض میکنم؛ حتی در رقابت میتوانند همافزایی داشته باشند برای منطقه و جهان اسلام و فضای بینالمللی. کشورهایی در اروپا یا غیراروپا خود را موثر در مناسبات جهانی میدانند که اصلاً در وزن کشورهای ما نیستند. بنابراین من تصور میکنم که عربستان تدبیر کرد، واقعبینی را پیشه کرد و در واقع شاید از یک تا یک سال و نیم پیش، ما یک سری نشانههایی را مشاهده میکنیم که در واقع نشاندهنده تغییر رویکرد است.
دولت گذشته همه چیز را در کدخدا خلاصه کرد
نماینده اسبق مجلس شورای اسلامی در خصوص راهکارهای برگزاری انتخابات پرشور اظهار داشت: ما در یک مقطعی بهخاطر همین احساس رضایتی که در مردم وجود داشت، 85 درصد در انتخابات شرکت کردند. این نشان داد از کارکرد نظام و دولت راضی هستند اما در دولت گذشته این اتفاق نیفتاد. دولت گذشته همه چیز را نه تنها در برجام که همه چیز را در کدخدا خلاصه کرد و این اشتباهترین رویکر و راهبردی بود که دولت گذشته اتخاذ کرد.
متکی گفت: یک روز بعد از پایان دولت دوازدهم یک مصاحبه با آقای روحانی میکنند. روز قبل از آن با مقام معظم رهبری دیدار داشتند؛ ایشان در این دیدار میگویند که شما در این هشت سال دولت خود با کارهایی که کردید یک موضوع را اثبات کردید و آن هم این است که نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد؛ شما این را ثابت کردید. آقای روحانی به فاصله کوتاهی بعد از مسئولیت خود با صدا و سیما مصاحبه میکند و خبرنگار در پایان سوالات خود میپرسد که اگر هشت سال پیش باشد و شما تازه رئیس جمهور شده باشید، چه راهی را در پیش میگیرید؟ و ایشان میگویند همان مسیر را میروم! خب این دو تا حرف را کنار هم بگذارید؛ این نشاندهنده این است که رویکرد، رویکرد درستی نبود و رئیس جمهور نمیتواند از یک اتاق کشور را مدیریت کند.
مردم به حرفها و عملکردها نگاه میکنند
وی افزود: الان هم مردم کشور عاشق چشم و ابروی هیچکس نیستند. مردم به حرفها و عملکردها نگاه میکنند. دولت آقای رئیسی الان در یک شرایطی قرار دارد که ما از یک طرف سختکوشی ایشان را میبینیم و سلامتشان را میبینیم و وقف کارهای نظام و کشور و مردم شدن آقای رئیسی را میبینیم اما تنها آقای رئیسی کافی نیست. این کاری که دارد انجام میدهد باید برای مردم تبیین شود؛ در واقع دولت وظیفه دارد نقشه راه خود را برای مردم باز کند و بگوید ما در کشاورزی، فرهنگ، سیاست یا روابط بینالمللی دنبال این هستیم و این در قالب یک نقشه راه باید ارائه شود.
گزینش اولیه دولت رئیسی نشان میدهد در انتخاب برخی وزرا دقت نشد
این دیپلمات با سابقه کشورمان، دومین مؤلفه موفقیت هر دولتی را کارآمدی مدیران آن دولت دانست و گفت: گزینش اولیه دولت آقای رئیسی نشان میدهد که نسبت به انتخاب وزرا حداقل برخی از وزرا دقت و توجه لازم نشده است. اینکه شما در فاصله زمانی میآیید وزیر کار و آموزش و پرورش و وزیر کشاورزی را جابهجا میکنید، نشاندهنده این است که در انتخاب آنها دقت لازم نشد و این یک اشکال است.
متکی خاطرنشان کرد: آقای رئیسی سال 96 کاندیدای ریاست جمهوری بود و 16 میلیون هم رأی آورد؛ هیچکس در ایران به عنوان نفر دوم انتخاباتی، 16 میلیون رأی نیاورده بود. ایشان از آن زمان این فرصت را داشت که حداقل 10 تا وزیر در آستینش میداشت؛ مطالعه کرده، بررسی شده و محک زده شده که وقتی شمردند که آقای رئیسی، رئیس جمهور شده، بتواند ارائه دهد. الان مسئلهای که جبهه انقلاب با آن مواجه است این است که یک تصویری از دولت ایجاد میشود که دولت ما نقشه راه ندارد و آدمهای کاربلد ندارد.
همه طیفها باید بتوانند در انتخابات کاندیدا داشته باشند
وی در خصوص تأیید صلاحیتها نیز بیان داشت: مردم باید احساس بکنند از هر طیف فکری در لیست کاندیداها و نامزدهای تأیید شده میتوانند نامزد فکری خود را پیدا بکنند. ممکن است فرد معینی احیاناً پرونده داشته باشد که بر اساس وظایفی که شورای نگهبان در چهارچوب قانون دارد اقدام میشود. اما اینکه توجه بشود که ما از طیفهای مختلف سیاسی و فکری کشور باید در فهرست کاندیداها باید داشته باشیم، نکتهای است که ما به عنوان یک توصیه به شورای نگهبان داریم.
مشروح گفت و گو با منوچهر متکی در برنامه حضور در پی می آید:
رنجبران: آقای متکی سلام. خیلی خوش آمدید.
متکی: علیکم السلام. خیلی متشکرم. خوشحالیم که در خدمت شما هستیم.
رنجبران: ماه مبارک رمضان که البته در انتهای آن قرار داریم، بر شما مبارک باشد. ایام شهادت حضرت علی (ع) را هم تسلیت عرض میکنم.
متکی: من هم خدمت جنابعالی تسلیت عرض میکنم و آرزوی بهرهگیری از شبهای قدر را برای همه دارم.
رنجبران: از اینجا شروع کنیم که حس و حال شما از حسینیه جماران چه است؟ اولین بار کی به اینجا آمدید؟
متکی: اولین بار در ایام مجلس اول بود. معمولاً نمایندگان این توفیق را داشتند که هر از گاهی در دیدارهایی با حضرت امام (ره) خدمت ایشان برسند و بهره بگیرند. اینجا برای چند قشر از جامعه ما خیلی پرخاطره است. یکی کسانی که جزء مسئولان نظام محسوب میشدند؛ کسانی که در جبههها بودند و گاهی توفیق پیدا میکردند که قبل از اعزام به جبهه بیایند و دیداری عمومی با امام داشته باشند؛ و بعد هم اقشار مختلف جامعه که میآمدند و پیامهای این بنا، هم به لحاظ ظاهری و شکلی و هم به لحاظ محتوایی، یعنی کسی که به اینجا معنا داده بود یعنی خود حضرت امام، جزء خاطرات ماندنی کسانی است که توفیق داشتند اینجا امام را زیارت کنند.
رنجبران: دیدار خصوصی هم با امام داشتهاید؟
متکی: در سال 1359 سه ماه بعد از شروع جنگ تحمیلی، شهید رجایی که سرپرستی وزارت خارجه را هم داشت، هیئتهایی را به چند کشور و چند منطقه اعزام کرد. از جمله هئیتی که به ریاست امامی کاشانی بود و من هم در خدمتشان بودم، به هند و پاکستان و بنگلادش و یکی دو کشور دیگر.
رنجبران: با توجه به شناختی که از آن منطقه داشتید؟
متکی: بله. شرایط خیلی خاصی هم بود؛ یعنی تقریباً حدود 3 4 ماه بعد از جنگ یعنی بهمن ماه 59. به لحاظ داخلی مواجه با بحران بنیصدر بودیم و مسائل داخلی که ایجاد شده بود. هدف ما از این سفرها توجیه مقامات کشورها در رابطه با مواضع ما در جنگ و دفاع مقدس بود.
در بعضی کشورها رئیس جمهور و در بعضی دیگر، وزیر امور خارجه را ملاقات کردیم و دیدگاههای خود را بیان کردیم. در پاکستان، یک عِرق بسیار خاصی وجود داشت در اقشار مختلف جامعه و به ویژه در شیعیان آنجا. حوزه علمیهای را در لاهور دیدیم. آنها گفتند که قدمت این حوزه بسیار بالا است اما برای درس خارج استاد نداریم. باید آیه کنز را در مورد حوزه علمیه قم بخوانیم که اینها ذخیره کردند و علمای بزرگ را در قم کنز کردند و نمیگذارند دیگران از آنها استفاده بکنند. کسانی هم برای آمدن به ایران اشتیاق داشتند. ما در بازگشت موفق شدیم و توفیق پیدا کردیم که در همین جا، من و آقای امامی کاشانی و یک نفر دیگر، خدمت امام (ره) برسیم و گزارشی خدمتشان دادیم. نوعاً آقای امامی کاشانی [گزارش] میدادند. وقتی رسیدیم به اینکه خیلیها و چهرههای برجسته کشورهای دیگر اشتیاق فراوانی دارند که به ایران بیایند و ایشان را ملاقات کنند، ایشان که به دلیل مسائل داخلی و اتفاقات دانشگاه و اینها، خیلی رنجیده بودند فرمودند که فعلاً بهتر است که شماها بروید. [خوب نیست] آنها بیایند این مسائل ما را ببینند. یک چنین نکتهای را حضرت امام آنجا ذکر کردند.
توفیق دیگری که من در محضر ایشان داشتم، سال 1358 بود. من مسئولیتی نداشتم و در شهر خودمان بودیم. و تازه از خارج از کشور آمده بودیم و مشغول فعالیتهای بعد از انقلاب بودیم. از استانهای مختلف کشور به دیدار امام در قم میرفتند. ما هم از بندر گز به همراه امام جمعه و اهالی استان و جوانان، جز آن مجموعهای بودیم که در مرداد ماه سال 58 به دیدار ایشان رفتیم. آنجا معمولاً از هر هیئت و جمعیتی میآمدند، یک نفر به نمایندگی صحبت میکرد. ما هم منتظر بودیم که مرحوم حاج آیتالله ربانی که امام جمعه بندر گز بودند و پدر آقای ربانی که سفیر ایران در چند کشور بودند، ایشان صحبت کنند. ایشان به من گفتند آقای متکی شما صحبت کن. ما 25 30 سالمان بود. من قدری اصرار کردم و ایشان گفتند نه شما صحبت کن. من پشت تریبون رفتم و یک سری برداشتها و تعاریف که از امام در ذهنمان داشتیم [را بیان کردیم]. ما وقتی در هند بودیم، بچهها بدون اینکه دیداری با امام داشته باشند، تصاویری از ایشان کشیده بودند بسیار زیبا که در راهپیماییها از آنها استفاده میکردیم. من به آنجا رفتم و عرض سلام کردم و گفتم این جمعیتی که اینجا هستند، آمدهاند رهنمودی بگیرند و در فرازی از صحبتهایم، گفتم که حضرت امام ما در شما جلوه و فلسفه حضور انبیاء عظام و بزرگان را میبینیم و کسانی که مصلحان جامعه بشری بودند. یک جا دیدم که حضرت امام برگشتند و با یک حالت نیمه ناراحت نگاه کردند که چرا شما این تعبیرات را به کار میبرید که من تقریباً حرفهایم را جمع کردم و از ایشان تشکر کردم.
رنجبران: آقای متکی برسیم به روز قدس. شما به عنوان کسی که تجربه طولانی دارید در وزارت امور خارجه و عرصه سیاسی، فکر میکنید این یادگار امام که آخرین جمعه ماه مباک رمضان را روز قدس اعلام کردند، چه تحولی را رقم زد و آغازگر چه حرکتی بود؟
متکی: انقلاب اسلامی در یک ناباوری جهانیان و حکمرانان ایران و حتی دولت آمریکا به پیروزی رسید. ما در انجمن اسلامی دانشجویان ایرانی در هند در بنگلور، هرشب جمع میشدیم و آخرین خبرها و ترجمه آخرین مقالات را در انجمن میخواندیم. یکی از اینها مقاله یکی از افسران سی آی اِی بود. ایشان نوشته بود که تمام تقصیر فرار شاه از ایران، دولت آمریکا است؛ زیرا وقتی ما با بررسی شرایط ایران برای کاخ سفید گزارشی را تهیه کردیم که اگر شاه در ایران نباشد راهبرد ما و استراتژی ما چیست؟ دولت آمریکا پاسخش این بود که ما در ایران اگر نداریم؛ یعنی شاه قطعاً در ایران میماند. خب اینقدر مطمئن بودند. بعد هم که انقلاب پیروز شد، مطمئن بودند مثل خیلی جاها که نهضتهایی را شکست دادند مثل نهضت ناسیونالیستی جمال عبدالناصر را با شکست مواجه کردند، گفتند این نهضت را هم شکست میدهیم!
حضرت امام میدانستند که این انقلاب بعد از پیروزی، تازه دشمنانش بیدار میشوند و تازه میفهمند که زلزله عظیمی اتفاق افتاده؛ تعابیری که سران رژیم صهیونیستی به کار بردند. اینها را امام میدانستند و لذا لازم بود که یک حرکت پیشگیرانه بکنند. در این حرکت پیشگیرانه امام جستجو کردند در مسائل جهان اسلام، مهمترین موضوعی را که میشود به آن تمرکز پیدا کرد و هدف چند وجهی برایش تعریف کرد، قدس است. قدس آن هدف بود و روز قدس و هدف قرار دادن رژیم صهیونیستی که از یک سو کلمه رمز وحدت مسلمین میتوانست شود که تا حدودی هم شد؛ و از سوی دیگر به جایی اصابت میکرد این تیر رها شده که همه قداست غرب بود؛ یعنی غرب بعد از جنگ جهانی و بعد از مسائلی که ایجاد شد، یکی از محورهای وحدت خودش را جدای از بُعد مکتبی که لیبرال دموکراسی تعریف کردند، یکی از محورهای سیاسی خود را موجودیت رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی میدانست.
الان هم رفتار آمریکا با سران کشورهای مختلف یکی از اهدافی که دنبال میکند، نزدیکی آنها به رژیم صهیونیستی است. بودند خیلی از رؤسای کشورهایی که ارتباطی با رژیم صهیونیستی نداشتند ولی آمریکا اینها را مجبور کرد.
امام تقریباً میشود گفت که بهجاترین و درستترین و حساسترین و اثرگذارترین نقطه حمله را بعد از انقلاب پیدا کردند. برای اینکه مصونسازی از انقلاب را در داخل بسازند؛ و یک هجمه نرمافزارانه که خود ایشان کنترل میکردند را در بعد سیاست خارجه ایجاد کردند. وقتی که بچهها در رفتن به فاو و حرکتهایی که پیش آمده بود در جنگ، گفتند که میخواهند لشکر تشکیل دهند و بروند قدس را آزاد کنند، امام فرمودند که راه قدس از کربلا میگذرد؛ یعنی در عین حال که تمام تمرکز خود را گذاشته بودند روی رژیم صهیونیستی و نامشروع بودن، غاصب بودن، متجاوز و قاتل و جنایتکار بودن آن؛ اما از طرفی هم معتقد بودند خود انقلاب بایستی در یک جوشش عمومی با این پدیده برخورد کرد. با خود رژیم شاه هم امام اینگونه برخورد کرد که وقتی مجاهدین خلق به نجف رفتند و تراب حق شناس و مجتبی طالقانی خواستند امام را قانع کنند و فتوا بگیرند برای مبارزه مسلحانه، هرچه گفتند امام چنین اجازهای را به آنها نداد. بعدها گفتند که به لحاظ مبانی فکری در رابطه با مطالبی که در آن جلسه مطرح کردند درباره نهجالبلاغه، امام فرمودند اینها آمده بودند به من نهجالبلاغه یاد بدهند!
اما جهت بزرگتر نگاه امام این بود که ما برای پیروزی در انقلاب، اگر جوشش مردمی فراگیر به وجود نیاید، موفق نمیشویم. ایشان از نظر تاریخی هم درست میگفت؛ ما قیام 15 خرداد را سرآغاز حرکت 22 بهمن میدانیم اما یک تفاوت بین این دو وجود دارد. در 15 خرداد هدف، اسلام و نظام اسلامی بود و رهبری، امام بود؛ همین دو مؤلفه در 22 بهمن 57 هم وجود داشت؛ اما یک چیز در 22 بهمن 57 وجود داشت که در 15 خرداد نبود و آن هم، حضور فراگیر و تودهای همه اقشار جامعه بود. البته پیشوا و ورامین از پیشگامان نهضت بودند در 15خرداد ولی حضور فراگیر نبود و شکست خورد؛ دقیقاً همین راهبرد را امام در ارتباط با مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی انتخاب کردند. خب این اعلام شد و آرام آرام به هدفهای خودش تقریباً یکی بعد از دیگری رسید. چه اهدافی را امام پیگیری میکرد؟
هدف اول آن را که گفتیم، یعنی تودهای کردن و گسترده کردن نهضت مقاومت علیه رژیم صهیونیستی؛ نکته دوم هم مبارزین بودند. اینجا مثال سازمان مجاهدین خلق در قصه مبارزات علیه اسرائیل نیز مصداق پیدا میکند. ما جنبش آزادی بخش فلسطین را داشتیم و چریکهای فلسطینی را که برخی از اینها در این راه به شهادت رسیدند. ما در سالهای قبل از انقلاب، اخبار اینها را از طریق فلسطینیهایی که خارج از کشور بودند، تعقیب میکردیم اما امام این حرکت را تأیید نکرد؛ چون آن را راه رسیدن به آن نتیجه نهایی نمیدانستند که مبارزه مسلحانهای را یک عدهای به عنوان پیشتازان و چریکهای فلسطینی بخواهند بروند رژیم صهیونیستی را که یک رژیم بسیار پیچیده و بسیار حمایت شده توسط استکبار جهانی را سرنگون کنند. این توان را در آنها نمیدید.
رنجبران: دقیقاً همان فرمولی که برای انقلاب اسلامی به وجود آمده بود.
متکی: دقیقا همان فرمول برای نهضت فلسطین به وجود آمد. شاید اگر 40 سال پیش این تفسیر را میکردیم، ملموس نبود اما امروز که غرش موشکهای جهاد اسلامی، حماس، حزبالله، فردا یمن و پس فردا سوریه را در منطقه در قبال جنایات رژیم صهیونیستی مشاهده میکنید، آدم متوجه میشود که امام کجاها را میدید و چگونه طراحی کرده بودند.
رنجبران: برای همین هم هست که در بیانات امام که نگاه میکنیم میفرمایند روز قدس فقط روز فلسطین نیست؛ روز اسلام و حکومت اسلامی است؛ روز برافراشته شدن بیرق جمهوری اسلامی در کشورها است...
متکی: بله و به همین دلیل، هدف امام در ضمن مردمی کردن، اسلامی کردن این حرکت بود. لذا الان در کل منطقه میشنوید که مقاومت اسلامی؛ حتی گروههای چپگرای فلسطینی با احترام به آن نگاه میکنند؛ چون میبینند اسلام یک ظرفیتی شد که حلقههای مقاومت را در منطقه به یکدیگر وصل میکند و یک پدیده و اتفاق جدیدی شده است.
در مسئله داعش یک پدیده جدید به وجود آمد. معمول بود که مردم یک کشور با حکومت آن کشور مقابله کنند؛ مانند اتفاقی که در مصر و تونس افتاد و در ممالک دیگر هم اتفاق میافتد اما در سوریه، مسئله داعش یک پدیده جدید شد. ما یک باره دیدیم از بیش از60 کشور و تابعیتهای مختلف دنیا آمدند در سوریه بجنگند و این پدیده جدید بود که این باید در دانشگاهها تدریس شود؛ در روابط بینالملل این مسئله هیچ سابقهای نداشته که برای ساقط کردن حکومت ملی یک کشور، غیر از بخشی از مردمش که دارند با آن میجنگند، از 60 کشور دیگر سربازگیری شود که بیایند و بجنگند؛ من به ماهیت اینها نمیپردازم اما این یک پدیده جدید است. خب باید با آن مقابله شود چون هدف ناحقی را دنبال میکنند.
حاج قاسم آمد و یک پاتک و حمله متقابل در برابر این حرکت کرد و آن هم این بود که دفاع چندملیتی تشکیل داد؛ یک دفعه دیدیم زینبیون، علویون و فاطمیون و گروههای دیگر شکل گرفتند که پیام خیلی روشنی به آمریکاییها بود که به تعبیر امام اگر در برابر دین ما بایستید ما در برابر همه دنیای شما میایستیم و زمینهساز تحقق این شعار امام در سالهای پایانی عمرشان که میفرمودند تا شعار لا اله الا الله در تمام جهان طنینانداز نشود و تا پرچم لا اله الا الله برفراز قلههای جهان به اهتزاز در نیاید، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم؛ این شعار و نگاه، یک نگاه قرآنی است؛ خداوند در قرآن میفرماید که ما آسمانها و زمین و هستی میان آن دو را بازیگرانه نیافریدیم؛ اگر میخواستیم بازی در پیش بگیریم از قبل گرفته بودیم؛ بلکه به وسیله حق میخواهیم بر پیکر باطل بکوبیم؛ خداوند فلسفه خلقت را اینگونه بیان میکند.
معمولاً وقتی رهبران در یک نهضت به پیروزی میرسند، بعد از یک مدت محافظهکار میشوند و آن روحیه انقلابی را ندارند. به تعبیر آقای شریعتی، نهضت تبدیل به نظام میشود. اما شما اینجا رهبری را میبینید که 10 سال از حکمرانیاش گذشته و در سالهای پایانی عمرش، این خطابهای او هست؛ گویی که امام تازه میخواهد انقلاب را شروع کند. این موضعگیریهایی است که امام دارد. من در قصه فلسطین گمان میکنم امام یک تیری را رها کردند مثل تیری که برای سلمان رشدی رها کردند که این تیر 35 سال بعد در تفسیر مقام معظم رهبری، تحلیل کمی شد. مقام معظم رهبری چندسال پیش فرمودند که رژیم صهیونیستی 25 سال بیشتر نمیماند؛ چون مسیر حرکت آن تیری را که امام رهبری کرد، مقام معظم رهبری کاملاً مشاهده کردند که چه تحولی شد. آیا آمریکای 1400 تا 1402 آمریکای همان 1972 است؟ یا همان آمریکای آغاز پیروزی انقلاب است؟
ایشان در تحلیلشان میگویند و من به عنوان یک کارشناس شواهدش را میگویم که این آمریکا حتماً آن آمریکا نیست؛ تمام پشم و پیل ابرقدرتی آمریکا ریخته است؛ چه موقع یک کشور دیگر ابرقدرت نیست؟ زمانی که یک؛ نتواند آنچه را که میخواهد محقق کند و دو؛ آنچه را که نمیخواهد، نتواند جلویش را بگیرد. آمریکا الآن در یک وضعیتی است که نه چیزهایی را که میخواهد میتواند محقق کند و نه چیزهایی که نمیخواهد را میتواند جلویش را بگیرد.
رنجبران: آیا آمریکاییها زمانی که امام چنین تدبیری کردند، میفهمیدند امام میخواهد چه کند؟
متکی: آمریکاییها میفهمیدند که امام یک موضوعی را دارد پیش میکشد که کار را بر آنها مشکل میکند. موقعی که بحث هولوکاست برای اولین بار در ایران مطرح شد و بعد برای بار دوم و سوم، خانم رایس میگوید که اولین باری که این هلوکاست مطرح شد فکر کردیم اینها حالیشان نیست چه میگویند! این یک امر مقدسی است که در همه دنیا به آن احترام میگذارند؛ در لهستان برای آن آتشکده و بتکده درست شده و مردم میروند و تعظیم میکنند و احترام میگذارند به کشتهشدگان جنگ جهانی و اینها؛ احتمالاً حالیشان نیست. دفعه دوم که تکرار کردند ما در واقع به فکر فرو رفتیم و در تکرار سوم گفتیم این یک نگاه جدید است و یک حرکت جدید است. من نمیخواهم نوع برخورد خودمان در موضوع هولوکاست را تحلیل کنم که ممکن است نکاتی درباره آن وجود داشته باشد که وجود دارد و ما هم آن موقع تعاملاتی نسبت به این موضوع داشتیم اما نفس این موضوع که شما در محورهای مرتبط با رژیم صهیونیستی شکاف ایجاد کنید و آن را با پس لرزههایی مواجه کنید، برایشان بسیار گران درمیآید.
یک روز در بحث روز قدس، یکی از اساتید مطرح کرد که یک به اصطلاح تئوریسین صهیونیست سعی کرد برای رژیم صهیونیستی و اسرائیل یک نظریه تعریف کند؛ گفت اسرائیل یعنی مردمی بدون سرزمین در سرزمینی بدون مردم و این را سعی کردند جا بیندازند؛ این معادله هردو بُعدش غلط است. آن مردم، بدون سرزمین نبودند و اتباع لهستان و اروپا و رومانی و کشورهای مختلف بودند که بعد از جنگ جهانی با یک طراحی حساب شده که از قبل از جنگ جهانی سامان گرفته بود در بیانیه بالفور، کوچانده شدند به فلسطین؛ اما آن سرزمین هم بدون مردم نبود؛ ساکنین خود را داشت و مردم فلسطین هم مسیحی و یهودی در آنجا ساکن بودند. این فلسفه وقتی پایههایش سست میشود، نتیجهاش این میشود که امروز 75 سال از به رسمیت شناختن سازمان ملل میگذرد اما خود اسرائیلیها با تمام وجود احساس میکنند که هنوز مشروعیت و مقبولیت پیدا نکردند.
رنجبران: حتی می گویند میترسیم ما به هشتاد سالگی نمیرسیم!
متکی: میگویند که ما 5 سال دیگر ممکن است نباشیم؛ البته سالها قبل در زمان حضرت امام (ره)، اینها یک نشست محرمانه و سری در تلآویو گذاشته بودند که یکی از سران سازمان آزادیبخش را هم برده بودند و موضع نشست این بود که «آیا اسرائیل از بین میرود؟». جمله حضرت امام این بود که اسرائیل از بین میرود و عنوان نشست آنها این بود که آیا اسرائیل از بین میرود؟
بنابراین در حوزه سیاست خارجی اینکه باید سیاست فعال داشته باشید و ابتکار عمل را به دست داشته باشید و زمین بازی را شما تعیین کنید، عالیترین مصداق آن روز قدس است که امام این ابتکار را به خرج دادند که همه به دنبال آن افتادند.
رنجبران: آقای دکتر متکی شما چه در زمانی که وزیر بودید یا سفیر بودید، با افراد مختلف و شاخصی دیدار داشتید که شاید عنوان کردن همه آنها امکان نداشته باشد اما میخواهم ببینم در مورد این تدبیری که امام کردند و نامگذاری روز قدس، متفکران کشورهای مختلف به شما مطلبی گفتند و عکسالعملهایی داشتند که در ذهن مانده باشد؟
متکی: به طور مشخص اگر بخواهم اسم ببرم، ممکن است نشود و نتوانم بلبداهه عنوان کنم؛ اما بنده در ترکیه سفیر بودم؛ وزیر آن کشور در مراسم روز قدس ما و در افطاری سفارت ما شرکت بکند و یکی از سخنرانهای جلسه ما باشد و یا در فرصتهای دیگری که در جاهای دیگر به وجود میآمد یا در سفرهایی که پیش میآمد یا کسانی که در روز قدس به ایران میآمدند یا ابتکاری که مجلس ما در دو سه دوره قبل تحت عنوان نشستهایی برای روز قدس یا فلسین انجام میداد، بسیاری از شخصیتهای سیاسی و اسلامی یا حتی غیراسلامی که میآیند. در مصر وقتی تحلیل فهمی کُرور را در رابطه با دیدگاههای حضرت امام میخوانیم یا آقای عطوان که درباره مسائل ایران تحلیل میکند، کاملاً احساس میکنید که او از چشمه انقلاب اسلامی جوشیده و بالا آمده است و دارد حرف میزند؛ ملاکها و معیارهای امام در دنیا پخش و منعکس شده است. در واقع صدور انقلاب صدور محتوای انقلاب است که این انجام شد؛ من در ترکیه سفیر بودم؛ نشستی در آنجا بود که 10 هزار نفر که تماماً تیپ جوانان متدین قبل از انقلاب ما را داشتند، با ته ریش و پیراهنهای خیلی ساده و تسبیحهایی که در دستشان بود. ما یک میزگردی برای سالگرد پیروزی انقلاب در آنجا گذاشتیم؛ با یک نویسنده کُرد و آقای چنگیز چاندار؛ آن آقای نویسنده را که اسمش خاطرم نیست که بعداً در دوره آقای اردوغان وزیر خارجه شد؛ ما سه نفر یک میزگرد گذاشتیم و بحث هم صدور انقلاب شد. من گفتم که انقلاب کالا نیست که بخواهیم صادر کنیم که بشود یا نشود؛ چون جغرافیای انقلاب، جغرافیای طبیعی نیست، جغرافیای انسانی است؛ هرجا که انسان باشد این پیام اثر خود را میگذارد. بعد من یک سوال از آنها کردم که چرا روزنامههای لائیک در ترکیه که بیشترین تیتراژها را هم دارند، علیه ایران و انقلاب مینویسند؟ پاسخشان خیلی جالب بود؛ گفتند شما یک انقلابی کردید که در محیطهای مناسب خودش اثر میگذارد و مناسبترین محیط برای پیام انقلاب شما، ترکیه است که 500 سال مسلمانان در اینجا حاکم بودند و غربیها آمدند اینجا را به هم ریختند. الان شما در اینجا مخاطب دارید و حکمرانهای لائیک ما مطمئن نیستند که اصول آتاتورکیزم در بین حتی مسئولان ترکیه جا افتاده باشد، چه برسد به بدنه جامعه؛ مقوله روز قدس و نگاه امام نسبت به این رژیم و جنایات آن، در دنیا پخش شده است. دولتهایی معذوریتهای خاص خودشان را دارند و ممکن است نگویند اما شما بروید نظرسنجی عمومی کنید نسبت به رژیم صهیونیستی ببینید چقدر طرفدار دارد در دنیا؟ حتی در همین اروپا؛ حتی همین جوانان آلمان میگفتند که ما تا کی باید این تحقیر را به خاطر اقدام هیتلر تحمل کنیم و رژیم صهیونیستی از ما باجخواهی بکند؛ اگر موافق باشید مایلم درباره چرایی درونپاشی این رژیم را هم یک تحلیل کنیم.
رنجبران: اتفاقاً سؤال بعدی بنده هم همین بود. اینکه امام چنین طراحی را انجام دادند و بعد از آن، مقام معظم رهبری همانطور که شما اشاره کردید، همین مسیر را ادامه دادند و همان قضیه 25 سال بعد را مطرح کردند که ایندفعه به شوخی در دیدار کارگزاران نظام گفتند که عجله دارند که این فروپاشی زودتر صورت بگیرد. چه شد که الان داخل رژیم صهیونیستی به اینجا رسیده؟ امام در آن زمان میگفتند اسرائیل نه تنها برای ممالک اسلامی بلکه برای کل منطقه یک خطر بزرگ است و همه این را باید بدانند. از یک طرف هم میبینیم که منطقه این را دریافته است. البته به قول مردم عامی اوضاع یک مقدار قاطی شده است؛ مثل این توافق ایران با عربستان و یک سری رفتارهایی که کشورهای عرب با این رژیم انجام دادند و درون رژیم صهیونیستی هم که چنین شده است. این نیاز دارد که قدری تحلیل شود.
متکی: این تازه اول سحر است؛ بنده معتقدم که تحولات پیش روی، دقیقاً به سمت و سویی میرود که مقام معظم رهبری فرمودند. البته ایشان از جایگاه خودشان میفرمایند و من از نگاه کارشناسی خودم عرض میکنم؛ به عنوان کسی که تقریباً تمام عمر سیاسیاش را در حوزه سیاست خارجه عمدتاً بوده است، از همان مجلس اول که در کمیسیون سیاست خارجی بود الی زمان بازنشستگی و در این 10 12 ساله در همین عرصه هستم. ایشون فرمودند که یک نظم جدیدی در حال شکلگیری است. این نظم جدید و نظام حکمرانی جدید در واقع مغزش و قلبش هر دو در منطقه ما است و نقطه اصلی و قله آن هم، بحث فلسطین و بحث رژیم صهیونیستی است؛ با تمام تلاش میخواهند جلوی آن را بگیرند اما نمیشود؛ همانگونه که نتواستند جلوی ظهور و بروز و قیام حضرت موسی را بگیرند؛ علی رغم آن همه کشتاری که فرعون انجام داد اما خداوند رشد حضرت موسی را در خانه خود فرعون و در دامن همسر او آسیه قرار داد. این تحولات بُعد تدبیر انسانیاش یک طرف است و بُعد الهی خودش را هم دارد؛ چون این طرف تدبیر به حق میکند و چون حق است، عنایت خدا را دارد و چون تنصرو در آن است، ینصرکم هم پشتش دارد.
اما درباره رژیم صهیونیستی؛ ما یک دوره اعلامیه بالفور داریم تا به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی در سازمان ملل؛ یعنی در سال 1948. از سال 1917 تا 1948 بیایید؛ در این دوره اینها داشتند پروتکلهای صهیون را تنظیم میکردند و تئوری و نظریه شکلگیری این رژیم را تعریف میکردند و آرام آرام وارد سرزمین میشدند و کارهای خود را میکردند. سال 1948 اینها رسمیت پیدا کردند و دوره دوم سی ساله آنان شروع میشود که انتهای آن 1979 است که پیروزی انقلاب اسلامی است.
در این سی سال، رژیم صهیونیستی درگیر مقاومتها است. مقاومتهایی که در آغاز، تودهای و مردمی و دولتهای عربی هستند مثل مصر که جمال عبدالناصر تلاش کرد آن حمله عظیم را به رژیم صهیونیستی داشته باشد که آنها پیشدستی کردند و با آمریکا همدستی کردند و آن بمبارانها اتفاق افتاد. جنگ سال 67 و همچنین جنگ 73، محورهای اساسی این تقابل است. سیاست آمریکاییها این بوده که اگر در این تقابل، اسرائیل تا جایی که پیروز است و به جلو میرود، اجازه میداد اسرائیل تخریبها و تجاوزهای خود را بکند و شکستهای خود را به طرف مقابل بدهد؛ به محض اینکه احساس میکردند از طرف مقابل ممکن است مقابله جدی شده، خود را وسط میانداختند مصالحه میکردند. تا 79 ما آن سابقه درگیریها را داریم تا اینکه انقلاب اسلامی پیش میآید؛ انقلاب که پیش میآید همین زلزلهای که گفتند، بسیار مهم بوده یعنی به خوبی متوجه انقلاب اسلامی شدند؛ ما در مجلس اول از رادیو میشنیدیم که در دانشگاههای تلآویو، کلاسهای شیعهشناسی گذاشتند. تعجب میکردیم که اسرائیلیها چرا این کار را میکنند؛ آنها دقیقاً میخواستند که مغز و قلب این انقلاب را شناسایی کنند و راههای برخورد با آن را پیدا کنند. الآن در ایتالیا در دانشگاه آن، کرسی شیعهشناسی وجود دارد که یک استاد ایرانی که در آنجا درس میداد را عذرش را خواستند و الان یک استاد اسرائیلی را به جای او آوردند که درس میدهد. انقلاب که پیروز شد آنها فهمیدند که با مشکل جدی رو به رو هستند و لذا کمپ دیوید در سال 79 شکل گرفت.
من یک سفر به مصر رفتم برای نشست موضوع عراق و ملاقاتی هم با وزیر خارجه مصر داشتم. وقتی به وزارت خارجه مصر رفتم، قبل از ورود به اتاقش به من گفت آقای متکی ببینید اینها تصاویر وزرای خارجه سابق مصر است؛ این تصویر را که میبینید وزیر خارجهای است که ما وقتی تصمیم گرفتیم به کمپ دیوید برویم، نیامد و استعفا داد. این بعدی به کمپ دیوید آمد ولی وقتی امضای قرار داد کردیم در همان کمپ دیوید، استعفا داد و این سومی بعد از اینکه برگشتیم ایشان وزیر خارجه شد ولی به خاطر اینکه جهان عرب ما را تحریم کرد و از اتحادیه عرب خارج کرد این هم استعفا داد. شما فکر نکنید که ما کمپ دیوید را به آسانی به دست آوردیم. ما سه وزیر خارجه از دست دادیم که این کار صورت بگیرد.
وقتی مصر را از جهان عرب جدا کردند و با آن توافق کردند، فکر کردند که خب بقیه را در دیپلماسی با دولتهایشان برای سرکوب ملتهایشان و مشخصاً ملت فلسطین برخورد میکنند. الهامبخشی انقلاب اسلامی یک فضای جدیدی را ایجاد کرد. یاسر عرفات به ایران آمد و ارتباطات صورت گرفت و اینها دیدند که نمیشود؛ بنابراین به سراغ یاسر عرفات رفتند. ما تقریباً از سال 79 یک دوره بیست و چندساله را تا سال 1993 که پیمان اسلو هست، را داریم که انتفاضه در این دوره شکل میگیرد. اسلامیزه شدن مقاومت فلطسین در این دوره شکل میگیرد؛ یعنی آنها کاملاً احساس میکنند که جنبش فلسطین رنگ و بوی اسلام و تعریف اسلامی و همچنین اهداف قرآنی پیدا میکند و متدینترین جوانهای فلسطینی، برای اولین بار روی صحنه خودنمایی میکنند و وارد میدان میشوند و حماس تبلور چنین جمع مؤمن و معتقدی است. درجهان اهل سنت ما دو سه تا تجربه را در تاریخ داشتیم، جاهایی که حرکتی کرده بودند؛ اما در جهان اهل سنت این اصیلترین حرکتی شد در مقابله با یک موضوع خیلی روشن.
اینها دیدند که نمیشود و گفتند ما سریع فلسطین را باید به سمت سازش بکشانیم. پیمان اسلو از نظر من یعنی تسلیم غرب در برابر مقاومت؛ منتها برای انحراف مقاومت، گفتند ما این را به سازش بکشانیم. در سازش، حریف این جنبش نوپای فلسطینی نشدند بلکه همان بافت سنتی چریکی مقاومت فلسطین که در سازمان آزادیبخش فلسطین بود، تمرکز کردند. عرفات رفت و به اضافه رهبران رژیم صهیونیستی و در 1993 امضای پیمان کردند.
رنجبران: که عرفات همانجا به نوعی تمام شد.
متکی: بله؛ من به فاصله کوتاهی بعد از این امضا به عربستان رفتم. در یک سفر معمولی دو جانبه به عربستان رفتم. آن زمان من معاون وزیر خارجه بودم و آقای مأمون الکُردی که معاون وزیر امور خارجه عربستان بود که بعدها فوت کرد و وقتی من سفیر بودم در ژاپن برادر ایشان هم سفیر عربستان در ژاپن بود و در آنجا از این برادرش یاد میکردیم؛ آدم قوی بود؛ به ایشان گفتم این را چطور میبینید؟ ایشان به من گفت مسئله فلسطین تمام شد. گفتم واقعاً اعتقادت این است؟ گفت بله؛ ولی 5 سال طول میکشد. یعنی پروژه اسلو 5 سال طول میکشد و تمام سائل فلسطین حل خواهد شد. برنامهشان، برنامه دو دولت بود؛ یعنی دولت فلسطینی و دولت اسرائیلی. گفتم ما 5 سال دیگر همدیگر را میبینیم. 5 سال دیگر که شد، در سال 98 هیچ اتفاقی نیفتاد.
آمریکاییها برای اینکه این امید را زنده نگه دارند، شروع به قول دادن. آقای جورج پوش پسر گفتند ما 2008 مسئله فلسطین را تمام میکنیم. خود اسرائیلیها گفتند که 2008 نمیشود. سعودیها آمدند برای اولین بار یک طرحی دادند با عنوان مبادله عربی که در آن سه بند وجود داشت. یکی بازگشت آوارگان، دو بازگشت به مرزهای 1967 و سه پایتختی قدس برای فلسطین. نتانیاهو به کنگره آمریکا رفت و سخنرانی داشت. در آنجا گفت که هیچ یک از این سه شرط را نمیپذیریم؛ و ملک عبدالله سنگ روی یخ شد. این به نتیجه نرسید. آقای جورج بوش نتوانست آن را محقق کند. بعد از آن اوباما در اولین نطقش در سازمان ملل گفت که ما سال آینده در اینجا جمع خواهیم شد، درحالی که مسئله فلسطین حل و فصل نهایی شده و در سال بعد همه در مجمع عمومی سازمان ملل جمع شدند ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. بعد از آن آقای ترامپ آمد و چراغ سبز را به اسرائیلیها داد که شهرک سازی را تشدید کنند و جنایات را بیشتر کنند. ترامپ گفت ما نیاز به یک معامله بزرگ داریم؛ یعنی کوتولههای سیاسی این پیشنهاد را به ترامپ دادند وگرنه عقل خودش که نمیرسید. بزرگترین علت شکست او در حوزه سیاست خارجی بود؛ اتفاقاً او در رابطه با مسائل اقتصادی در داخل آمریکا موفق بود چون توانست بیکاری را کاهش دهد و تولید را داخل آمریکا افزایش دهد و سرمایهگذاران آمریکایی به داخل برگردند. در این حوزه موفق بود ولی در حوزه سیاست خارجه، ناموفق بود و به این معامله بزرگ قرن گفت. یک اجلاس در بحرین گذاشت و یک عدهای آمدند و البته یک جلسه در ورشو بعد از اسلو گذاشتند و درآنجا هم سازمان آزادی بخش را هم آنقدر مغرور شده بودند که دعوت نکردند؛ یعنی تنها نشانه فلسطین هم برای مصالحه حضور نداشت و گفتند ما خودمان کار را تمام کنیم؛ یک جلسه هم در بحرین گذاشتند و بعد بدون اینکه اعلام بشود، این طفل، به دنیا نیامده مُرد و اصلاً مطرح نشد معامله قرن چه هست و چه نیست؟! بعد از آن خود ترامپ هم این قصه را فراموش کرد و فقط سفارت خود را به بیتالمقدس آوردند. در این دوره ما دو سه تا اتفاق بزرگ میبینیم.
رنجبران: آقای دکتر من دو تا نکته را در ذهنم مانده که بپرسم؛ جنگ 33 روزه و 22 روزه که آنجا رایس آمد و گفت خاورمیانه در حال یک زایش جدید است. آن طراحی کجا قرار داشت؟
متکی: اسرائیلیها دیدند در زمین موفق نیستند؛ یعنی آمدند در سال 1386 این دوره سی ساله را مرور کردند و دیدند روز به روز پس رفت داشتند و در واقع جایگاه اسرائیل روز به روز ضعیفتر شده است. من یک سفر به پرتغال رفتم؛ سفیر اسرائیل در لیسبون مصاحبه کرد که وزیر خارجه ایران نباید به اینجا بیاید. همان روز قبل از اینکه من به پرتغال برسم، سفیر اسرائیل را احضار کردند و خبرش را هم دادند و جالب این بود که در خبر گفتند که پرتغال برای روابط خود با دیگر کشورها از جایی اجازه نمیگیرد و محکم بر دهان اسرائیل زدند. وزیر خارجه سوئد که یک دوره هم نخست وزیر بود، ایشان در مصاحبههای خودش مسائل مربوط به اسرائیل نقد میکند. آقای بلر یک میزگردی میگذارد در یکی از نشستهای داووس؛ ایشان بعد از نخست وزیری، رئیس یک کمیته چهارجانبه شد که روی حل مشکل فلسطین کار میکرد. آنجا من و وزیر امور خارجه فرانسه و دو سه وزیر خارجه دیگر هم بودند. آقای بلر گفت من از ایران و دیگر کشورها میخواهم که کمک کنید برای اینکه ما مسئله فلسطین را حل کنیم. نوبت به من که رسید گفتم آقای بلر شما موهایت جوگندمی است؛ یک کاری نکن خیلی زود موهایت سفید شود. این فلسطین 60 70 سال سابقه دارد و حل نشده است. تو خیال نکن با یک جلسه گذاشتن میتوانی مسئله را حل کنی! اینکه یک موضوعی 60 ساله حل نشده، نشاندهنده این است که گیر بنیادی دارد و باید آنها را حل کرد. شما یک رژیمی را آوردهاید تحمیل کردید، در حالی که اینجا کسان دیگری ساکن بودند؛ ایشان هم البته سعی کرد خیلی دیپلماتیک مآبانه جواب بدهد و گفت آقای متکی من قبول دارم این کار، کار سختی است اما من میتوانم خواهش کنم که شما کمک کنید؟ گفتم اگر جدی کمک بخواهید کمک میکنیم؛ ما راهکارهای سیاسی داریم و میتوانیم.
اسرائیلیها سال 57 تا 86 را که یک دوره 30 ساله هست را مرور کردند و دیدند که کاسب نبودند و جا نیفتادند و روز به روز این نهضت ضداسرائیل بیشتر میشود. آمدند طراحی کردند که یک ضربه شست نشان دهند؛ چون دیدند حماس با حزبالله دارد نُضج پیدا میکند و جهاد اسلامی یک تکیه و پایگاهش در لبنان است و حزبالله و مقاومت اسلامی لبنان یک پایه قوی است؛ اینها دیدند که مقاومت مادر منطقهایاش بعد از ایران، لبنان و حزب الله شده است و تصمیم گرفتند که با او برخورد کنند.
شبی که اینها حمله کردند، من صبح اول وقت با سعود الفیصل وزیر خارجه سعودی تماس گرفتم و گفتم چنین جنایتی شده است. ایشان در پاسخ تلفنی به من گفت که حزب الله مهامره و ماجراجویی میکند؛ باید حزبالله را نصیحت کنیم؛ من از این جمله سعود الفیصل فهمیدم که سعودیها در جریان این حمله بودند؛ بعدها هم شواهد دیگری پیدا کردیم. یک نشستی در اردن روز سوم حمله قرار دادند. من تماس گرفتم با وزیر خارجه اردن و مصر که من علاقهمندم که در این جلسه شرکت کنم که قاعدتاً اجازه ندادند؛ به این دلیل که جلسه وزرای اتحادیه عرب بود و گفتند که این وزیر خارجه ایران خواسته در این جلسه شرکت کند.
ایتالیاییها به ایران آمدند. سرویس امنیتی ایتالیا در هفته اول این تجاوز اسرائیل در جنگ 33 روزه به ایران آمدند و گفتند که ما از شما مشورت میخواهیم که یک اجلاسی در رم بگذاریم که آتش بس اعلام شود. ما ترغیبشان کردیم. آن موقع آقای لاریجانی دبیر عالی شورای امنیت ملی بود. ترغیبشان کردیم که قبول است و ما حمایت میکنیم و اینها رفتند و اجلاس را برگزار کردند که در همان 10 روز اول جنگ 33 بود. ما را به دلیل معذوریت دعوت نکردند اما کشورهای اروپایی و عربی بودند و پیش نویس یک آتش بس را دادند و سعودیها در آنجا سخت مخالفت کردند که این اتفاق نیفتد؛ چون اسرائیلیها به آنها گفته بودند ما 15 روزه حزبالله لبنان را تمام میکنیم. روز پانزدهم، اینجا شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت من سفری به لبنان داشته باشم و به آنجا هم رفتم. دو روز قبل از من آقای «دوست بلازی» وزیر خارجه فرانسه به لبنان رفته بود؛ چون فرانسه یک علقه خاصی به لبنان دارد. او شنید که من دارم به آنجا میآیم. میخواست روز دوم برود که یک روز دیگر ماندن خود را تمدید کرد که من را حتماً ببیند. ما به بیروت رفتیم. سفیر آنها گفت که هرجا شما بگویید، وزیر ما آماده است بیاید که ملاقات انجام شود. بنده یک ملاقاتی داشتم که تصمیماتی درباره موضوعات دیگری اتخاذ شد که من نمیخواهم به آن بپردازم. من روز دوم ماندنم، بنا شد که با آقای فواد سنیوره نخست وزیر وقت لبنان ملاقات کنم ولی قبل از آن با سید حسن نصرالله تماس گرفتم. در زیر زمین، در سنگر فرماندهی. اینها یک سیستم مخابراتی درست کرده بودند که قابل شنود نبود ولی در سراسر جبهه تا مرز فلسطین اشغالی تماسشان برقرار بود و با تمام سنگرها. من با سید حسن نصرالله صحبت کردم و گفتم اوضاع چطور است؟ گفتند که انشاءالله به پیروزی جبهه حق؛ بعد یک مقدار توضیح داد و خیلی هم شاداب و خندان بود. گفت گوشی با برادرت صحبت کن. گوشی را به حاج قاسم داد. ایشان گفت که آقای متکی برای اولین بار این رژیم شکستی را تحمل میکند و به آنها تحمیل میشود که در موجودیت خودش ندیده بودند. من با این تحلیل فردایش رفتم به ملاقات آقای سنیوره. تا من نشستم، سنیوره گفت که آقای وزیر، این ششمین یا هفتمین (اشتباه از من است) تجاوز رژیم صهیونیستی است که در برخی از این تجاوزها اسرائیل تا بیروت آمده بود و این مصیبتی است که ما به آن گرفتاریم. من گفتم انشاءالله این آخرین تجاوز اسرائیل خواهد بود و درسی خواهد گرفت که دیگر هوس حمله به لبنان را نخواهد کرد. الان که من و شما آقای رنجبران با هم صحبت میکنیم، تقریباً 16 17 سال از آن ماجرا گذشته و دیگر اسرائیل جرأت نکرد که حمله کند. دید خیلی بد شده است و در مقیاس کوچکترش هم آمد تا جبران کند در جنگ 22 روزه ولی آنجا هم همین طور شد.
رنجبران: البته ایندفعه این چندتا موشکی که از غزه خورد و همه فکر میکردند از لبنان بوده، اسرائیلیها به صراحت گفتند که ما با لبنان کاری نداریم!
متکی: بله این هست. تقریباً اسرائیل با یک وضعیتی مواجه است که برای او محرز شده که در صورت تداوم درگیریها حالا هرکس که شروع بکند، او قطعاً پیروز هرگونه نبردی نخواهد بود.
من یک زمانی در رابطه با یمن مصاحبه کردم؛ چون آقای پاول وزیر خارجه سیاه پوست آمریکا حدود سه چهار ماه بعد از حمله عربستان به یمن و گفت که عربستان سعودی ما را فریب داد. به ما گفتند 15 روزه کار یمن را تمام میکنیم و الان بیش از یک سال شده است. من آن زمان در یک سخنرانی گفتم که ماجرای یمن قطعاً اولین نتیجهاش روشن شد و آن اینکه عربستان قطعاً پیروز این جنگ نخواهد بود؛ نمیگویم الان یمنیها پیروز میشوند اما قطعاً عربستان پیروز نیست. در قصه اوکراین هم همین نظر را دارم. آمریکاییها طراحی کردند برای اوکراین، با هدف اینکه روسیه را به خاک سیاه بنشانند؛ اوکراین چیست؟! نه تنها روسیه را در اوکراین شکست میدهند بلکه خود روسیه را در یک انزوای خاص و شرایط بسیار خاص قرار میدهند. من یک مصاحبهای داشتم و نوشتم که اوکراین حوادثش تا الان که رصد میکنم، یک نتیجه قطعیاش روشن شده و آن اینکه آمریکا و غرب قطعاً پیروز اوکراین نیستند. من نمیگویم روسیه پیروز خواهد بود اما قطعا غربیها هم پیروز نخواهند بود. در این قصه هم همین است و اینها مولفههایی است که اگر کنار هم بگذاریم، میشود نظم نوینی که مقام معظم رهبری از آن صحبت میکنند.
من فکر میکنم پژوهشکدههای ما و مراکز مختلف ما باید این تحولات را تحلیل بنیادین و اساسی کنند. دنیا در حال گذر و بروز یک تمدن جدید است و اینها هیچکدام بی مبنا نیست و برای هرکدام از اینها توضیح داریم.
اسرائیل پیروز این جنگ نیست و مزید بر علت، تحولات درونی رژیم صهیونیستی است. مسائلی که اتفاق افتاده در ماههای اخیر که همه میگویند بی سابقه است. اینکه در این سرزمین بیش از صد هزار نفر بیایند علیه دولت اسرائیل، تظاهرات بکنند و بسیار هم مُصر باشند. اتفاقات دیگر را کنارش بگذارید. دو میلیون نفر از اسرائیل به واسطه این تحولات و نگرانیها رفتند و مهاجرت معکوس کردند و برگشتند.
یک روز وزیر امور خارجه سوریه، مرحوم ولید معلم به من گفت که یک هیئت آمریکایی به اینجا آمده بود که به ما اصرار میکردند شما با این اسرائیل یک مذاکره بکنید و گفت من به آنان گفتم چرا آنقدر اصرار میکنید؟ شما مگر خودتان در آنجا چه منافعی دارید؟ گفتند ما منافع داریم. ما پسرهایمان با دختران آنجا ازدواج کردند و آنجا ساکنند. ما نگرانیم و احساس تهدید میکنیم و برای ماندن مشکل داریم.
بنابراین تیری که امام رها کرد روحش شاد امروز دارد به هدف نهایی خودش نزدیک میشود. لتغربلن غربله شد؛ یک تحول عظیمی در منطقه به وجود آمد و این به راحتی قابل مشاهده است. یک کسی به من گفته بود در این حرکت سیاسی که در کشور میشود الحمدالله بدون دخالت دست، یک اتحادی بین این دو جریان سیاسی به وجود آمده که من گفتم بله بدون چشم مسلح هم قابل رویت است. اینجا هم نیاز به چشم مسلح ندارد یعنی شما به راحتی این تحولات را مشاهده میکنید. لذا من معتقدم که ما هر روز قدسمان و هر حضور مردممان که چهل سال است مایه گذاشتند؛ میخواهم به مردم عزیز ایران عرض بکنم که این سرمایهگذاری شما دارد به سود خودش میرسد و سود آن، آزاد شدن ما است؛ بعضیها میگویند شما به اسرائیل و جاهای دیگر چکار دارید؟ برای ما در منطقه میخواهند تصمیم بگیرند. یکبار این سوال را از حضرت آقا کردند که چرا ما در مسائل منطقه اظهار نظر میکنیم و بحث میکنیم؟ ایشان فرمودند بهخاطر امنیت خودمان. چطور آمریکاییها حق داشته باشند از هزاران کیلومتر آن طرفتر به اینجا بیایند و نقشه سیاسی منطقه را به گونهای که میخواهند طراحی بکنند که آن نقشه و شاکلهای که به وجود میآید، بعدها امنیت و منافع ملی ما را با مشکل مواجه میکند، این حق را دارند؛ اما ما به هم زدن چنین نقشهای را که ما را هدف قرار داده، حق آن را نداریم؟!
آمریکایی ها در عراق و در افغانستان یعنی دو طرف ما دو رژیم را ساقط کردند و دنبال این بودند که دو دولت را در اینجا به وجود بیاورند که دو ویژگی داشته باشد؛ یکی متحد آمریکا باشند و دو مخالف ایران باشند.
رنجبران: که دقیقاً برعکس شد.
متکی: رژیم جدید ایجاد شد و بعد تحولات و انتخابات بود و میخواستند از نظر آدمها هم، کسانی را سرکار بیاورند که قابلیت این دو ویژگی را داشته باشد؛ مثلاً یک انتخابات همزمانی در عراق و افغانستان بود. در عراق دنبال آقای علاوی بودند که ایشان موفق شود و اکثریت مجلس را بگیرد و دولت عراق را تشکیل دهد و اهداف آمریکا را در منطقه پیاده میکرد. سفیر ترکیه برخی از شهرهای عراق میرفت و سخنرانی میکرد و به نفع کتله علاوی به قول عراقیها. در افغانستان هم دنبال این بودند که متجددین و غرب رفتهها را بیاورند و مجاهدین را عقب بزنند و یک دولت تجدیدنظرطلب را سرکار بیاورند که آن وقت میتوانستند این دو هدف را پیاده کنند.
شهید حاج قاسم سلیمانی یک روز شما در یک مصاحبهای 10 تا کلمه از من پرسیدید که گفتید که در ازای این کلمات، نظرم را بگویم؛ یکی از آن کلمات سرادر سلیمانی بود. در پاسخ به شما که تقریباً برای 10 سال پیش است، گفتم ایشان کسی است که بعدها ملت ما و جهان او را خواهد شناخت و ایشان آن زمان خیلی مطرح نبود. ایشان آمد و درست مثل آن 50 ملیتی که در عراق جنگیدند و دفاع چند ملیتی ایجاد کرد، اینجا هم به میدان آمد؛ چه میدانی! و نقشه آمریکا را هم در عراق هم در افغانستان به هم ریخت و نگذاشت آن جریانی که میخواستند اتفاق بیفتد؛ خب ما باید مینشستیم و دست روی دست میگذاشتیم که آمریکا کنار گوش ما در عراق یا افغانستان علیه ما حکومت به وجود بیاورد؟ حتماً عقل و منافع ما این را حکم نمیکند. ما یک روز انگلیسیها در جنوب عراق شروع به تعلیم دادن تجزیهطلبان خوزستان کردند. خب اینها را متوجه شدیم و یک طراحی شد و بدل آن خورد؛ یک دفعه 5 ژنرال انگلیسی در عراق گم شدند؛ هی گشتند و رفتند سراغ حشدالشعبی و نیروهای عراقی. آنها گفتند ما نمیدانیم ولی یک چیزهایی شنیدیم که دارید مخالفان حکومت ایران را آموزش میدهید؟ اینها گفتند ما همه آنها را جمع میکنیم؛ گفتند نه آنها میگویند کلا از بصره بروید. و رفتند به افغانستان. وقتی به افغانستان رفتند من نروژ بودم؛ در مصاحبهای گفتم انگلیسیها کار خوبی کردند اما یادشان باشد که آنجا هم کنار مرز ایران است؛ یک وقت هوس نکنند برای ما مشکل و مسئله ایجاد کنند؛ چون زحمت خودشان را زیاد میکنند. این یعنی شما اگر نقشه راه نداشته باشید، نمیدانید پیرامونتان چه میگذرد و نمیتوانید تدبیر کنید.
الان رژیم صهیونیستی به قول برخی هموطنانمان آچمز شدند؛ یعنی هیچ وقت رژیم صهیونیستی به این ذلت نیفتاده بود و البته هنوز روز خوبشان است. آمریکاییها هیچ وقت به این ضعف نرسیده بودند. یک وقتی در آسیای غربی، موسسات نظرسنجی آمریکایی از افکار عمومی میپرسیدند نظر شما درباره آمریکا چیست؟ قبل از پیروزی انقلاب؛ 80 درصد پاسخدهندگان و جوانان میگفتند الگو و مدل ما آمریکا است. ما آمریکا را میپرستیم. الآن خودشان نظرسنجی میکنند و بیش از 80 درصد در آسیای غربی تا مرز تنفر در این نظرسنجی نظر میدهند. من به ملت ایران عرض میکنم 40 سال با دهان روزه در تابستان و زمستان، در گرما و در برف به خیابانها آمدید و این دارد به بار مینشیند.
رنجبران: آقای متکی این جلساتی که جمهوری اسلامی با عربستان و امارات گذاشت و به خصوص با عربستان و همچنین جلسهای که آقای شمخانی در چین گذاشتند و متعاقب آن جلسه آقای امیرعبداللهیان با همتای عربستانی خود را چطور ارزیابی میکنید؟ این در چه پازلی میگنجد؟ بعضی نمیتوانند خیلی این را تحلیل کنند.
متکی: ما اگر آقای شمخانی را مصداق و نماد میدان تعریف کنیم و آقای امیر عبداللهیان را مصداق دیپلماسی بگذاریم، هماهنگ بودن میدان و دیپلماسی یعنی این. ما در بهترین زمان، بهترین تصمیم را گرفتیم و زمینههای این تصمیم کاملاً فراهم شد. از سر عزت اما در عین حال واقعبینی، جمهوری اسلامی وارد یک فرآیندی شد برای اینکه مناسبات منطقه خودش را با کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس وارد یک فاز جدید تحولی کند.
عربستان به این ضرورت رسید. ایران و عربستان اصلاً نمیتوانند از هم جدا باشند؛ ایران به عربستان چه در رفاقت و چه در رقابت، در هر دو بعد را عرض میکنم؛ حتی در رقابت میتوانند همافزایی داشته باشند برای منطقه و جهان اسلام و فضای بینالمللی. کشورهایی در اروپا یا غیراروپا خود را موثر در مناسبات جهانی میدانند که اصلاً در وزن کشورهای ما نیستند. بنابراین من تصور میکنم که عربستان تدبیر کرد، واقعبینی را پیشه کرد و در واقع شاید از یک تا یک سال و نیم پیش، ما یک سری نشانههایی را مشاهده میکنیم که در واقع نشاندهنده تغییر رویکرد است.
رنجبران: این تغییر رویکرد را با آمریکاییها هماهنگ کردند؟ یا دارند مستقل جلو میروند؟
متکی: قاعدتاً ما دخالت آمریکاییها را باید بعد از این مرحله بدانیم و آن این است که ما و عربستان اگر هم بخواهیم که ما میخواهیم صددرصد منابساتمان توسعه پیدا کند 60 درصد آن محقق میشود؛ چون آنان 40 درصد محدودیت و فشار از طرف آمریکا دارند و این در 40 سال گذشته نیز وجود داشته است.
من یک وقتی خدمت رؤسای جمهور خودمان میرسیدم؛ مرحوم آقای هاشمی و برخی از بزرگان دیگر نیز همین نگاه و تحلیل را داشتند که ما و عربستان با تمام ظرفیت نمیتوانیم کار کنیم. هیچ کار نکنید یک گزینه است و 60 درصد کار بکنید یک گزینه است؛ آنها برای این کار حداقلی یا حدمقدوری، علیالقاعده آمریکاییها را متقاعد کردند. آمریکاییها در مجموع مسائل منطقهای در یک شرایطی نیستند که هر جور اراده کنند، تصمیم بگیرند؛ چون الان نمیتوانند سوریه را نگه دارند؛ مثل همین عملیاتی که دیروز در منطقه دیرالزور پیش آمد. آمریکاییها احساس میکنند که این خواست مردمی برای خروج نظامی آنها از منطقه و از عراق، یک امر واقعاً جدی است و روی آن فکر میکنند. خب لازمه آن این است که برخی مناسبات را ایجاد بکنند. عربستان یک بازیگر مهم منطقهایست که به اعتقاد من میتواند جهانی هم باشد.
رنجبران: چرا چین الان این اتصال را به وجود آورد؟
متکی: چین انگیزههای خود را در این ورود دارد. من اگر تاریخچه مناسبات سعودی و چین را بخواهم عنوان کنم که در طول این سالها چه کارشکنیهایی میشد و پیشنهاداتی که به چین داده میشد که ما تمام نفت تو را تأمین میکنیم و در تمام ساحلت انبار میزنیم و ذخیرهسازی نفت میکنیم و گاهی پیامهایی که چینیها به ما میدادند؛ یعنی برخی از این حرفهای پشت پرده را به ما میگفتند؛ چینیها احساس میکردند دو تا کشور در منطقه هست که یک ویژگیشان نفتی بودن است و ویژگی دیگرشان، جایگاه سیاسی و مذهبیشان است که یکی را به نمایندگی از جهان اهل سنت و آن دیگری را به نمایندگی از جهان تشییع میدانند.
چینیها برای تأمین نفت از منطقه باید تضمین داشته باشند. سال 63 من بعد از اینکه از مجلس به وزارت خارجه رفتم، رئیس اداره هفتم سیاسی بودم. برای اولین بار بعد از انقلاب سال 64 وزیر خارجه چین به ایران آمد و اداره هفتم سیاسی چین جزء اداره من بود. خب من در جریان این سفر بودم و پیگیر بودم. ایشان آمد و ملاقاتهای خود را کرد و موقعی که میخواست برود، گفت برای ما، یک ایران قوی منطبق بر منافع ما است. یعنی میگفت اگر کشورهای دیگر منطقه تحت فشار آمریکا، احیاناً به ما نفت ندهند، ایران چون مستقل است، نفت ما را تأمین میکند.
حوادثی که بعد از آمدن آقای بایدن اتفاق افتاد برای عربستان زیاد خوشایند نبود؛ چون اوباما مخالف جنگ یمن بود و میخواستند تمام شود. سعودیها بالاخره این دست و آن دست کردند تا ترامپ روی کار آمد و جنگ چهار سال دیگر ادامه پیدا کرد. الان بایدن و اینها موافقند که مسئله یمن تمام شود و از طرف دیگر فشارهایی را درباره سعودی دارند. درخواستهایی را اخیراً داشتند برای افزایش تولید نفت که با روسیه برخورد کنند که سعودیها زیربار نرفتند چون نمیتواستند از اپک و فرااپک عدول کنند؛ یعنی یک مسائلی بین آمریکا و عربستان وجود دارد؛ نمیگویم با هم تعارض دارند ولی به هرحال مسائلی بین آنها وجود دارد. لذا بازی با کارت چین، برای سعودیها یک معنای ضمنی داشت؛ ابتدا فکر کردند که با کارت چین و سفر آقای شی پینگ، علیه ایران یک کاری بکنند که آن اظهارات را از شی پینگ گرفتند ولی خیلی زود فهمیدند که این هیچ حاصلی برایشان ندارد و لذا به یک فاز مثبت بردند. یعنی از فرصت چین استفاده کنند تا روابطشان را با ایران بهبود ببخشند و قبلاً هم که نشانههایش را به ما داده بودند.
رنجبران: آقای متکی بعضیها نقد میکردند که درست هم بود که دولت قبل یعنی دولت آقای روحانی، تخم مرغهای خود را در سبد برجام گذاشته و اروپا و 5+1؛ الان هم خیلیها میگویند که داریم از این طرف میافتیم و چنین مخاطره عظیمی دارد اتفاق میافتد که تمام تخممرغها را داریم در سبد روسیه و چین میگذاریم. این را قبول دارید؟
متکی: ما یک جمله ماندگار از امام داریم که قرآنی است؛ نه شرقی نه غربی؛ یعنی ما سلطه را از هیچ کس نمیپذیریم و به هیچکس اجازه تسلط بر خودمان را نمیدهیم اما منافع خود را هرجا باشد دنبال میکنیم و میخواهیم با همه جای دنیا رابطه داشته باشیم. روسیه و چین در طول 40 سال گذشته متوجه شدند که در روابط خود با ایران هیچ چیز را به ما نمیتوانند دیکته کنند. ما سختتر از تحمل موشکهای عراق به دزفول و به همین تهران نبود. ما در محیط ساختمانی که بودیم یکدفعه سر افطار آژیر میزد و به پارکینگ ساختمان میرفتیم که در امان باشیم از موشکهای عراقی. بنده آن زمان در مجلس بودم و شوروی اینها را به عراق میداد؛ تماس گرفتیم با روسها که اگر به آنها موشک می دهید به ما هم بدهید؛ گفتند میدهیم ولی به شرطی که در فلان موضوعات به خصوص در مسئله افغانستان، مواضع خود را تغییر دهید ولی ما این کار را نکردیم.
یعنی آنها تجربه ایران را دارند. من یکبار وقتی روسیه به یکی از قطعنامههای علیه ما رأی داد، دو ساعت تلفنی با آقای لاوروف صحبت میکردم؛ ایشان میخواست در برود و من میگفتم بگو چرا پیروی از آمریکا کردید و تا کجا میخواهید تابع آنها باشید؟ حالا من نمیخواهم وارد بحث سیاست حاج قاسم برای ورود روسیه به منطقه و اینها بشوم. روسها کاملاً میدانستند؛ چینیها هم میدانستند و الان هم میدانند که ما هیچ جا باج نمیدهیم؛ ما هشت سال در دولت نهم و دهم و هشت سال در دولت یازدهم و دوازدهم تلاش کردیم که را عضو شانگهای کنند اما عضو نکردند و ما هم التماس آنها نکردیم. وقتی آقای رئیسی سرکار آمدند، حدود سه چهار ماه ما عضو شانگهای شدیم. که البته این تحلیل خودش را دارد که من خدمت آقای رئیسی هم گفتم. در روزی که شبش میخواست به روسیه برود، بنده و یکی دو نفر دیگر را دعوت کردند و آنجا ما نقطه نظرات خود را بیان کردیم.
همین آقای پیرمؤذن که پناهنده در آمریکا است، نماینده مجلس بود و از من سوال کرد به عنوان وزیر امور خارجه که چرا شما از روسیه دعوت کردید که نیروگاه اتمی بوشهر را تمام بکند؟ ما معتقدیم که تمام نمیکند. من به کمیسیون رفتم که پاسخ دهم. گفتم آقای پیرمؤذن، شما یک گزینه دیگر به من بده که سراغ آن برویم. آلمانیها قبل از انقلاب شروع کردند و بعد از آن رها کردند و کره جنوبی کمی داشت میپذیرفت که با فشار آمریکا رها کرد؛ روسیه گفت من این کار را انجام میدهم و الان کار ساخت تمام شده و الان شما دارید میگویید که درباره سوختی که قرار است بیاورند. گفتم من به شما میگویم این سوخت حتماً به ایران خواهد آمد. گفت اگر شما به این محکمی میگویید، من سوالم را پس میگیرم؛ به فاصله کمتر از یک ماه اولین محموله به صورت تریلی به بوشهر آمد و تزریق شد.
مردم ما میدانند که ما بر اساس تعالیم امام و رهنمودهای امام زندهمان، مقام معظم رهبری که خداوند عمرشان را طولانی کند امورات کلان کشور را داریم تدبیر میکنیم و دولتهای ما هم باید اجراییات کشور را پیش ببرند.
رنجبران: سوال بعدی من درباره انتخابات مجلس است؛ شما الان رئیس خانه احزاب هستید و یک عنصر مهم جریان اصولگرا. چند وقت پیش یک اشارهای کردید به انتخابات مجلس یازدهم و دولت سیزدهم که نصاب مشارکتمان پایین آمد. و گفتید که ضعفهای دولت آقای روحانی در این انتخاباتها خودش را نشان داد. الان فکر میکنید اوضاع چگونه خواهد بود؟ یعنی انتخابات کمشوری خواهیم داشت؟
متکی: خیر. آن مؤلفهای که موجب شد که ما مشارکت کمی داشته باشیم، که البته دلایل مختلفی بود که خانه احزاب در بهمن ماه گذشته یک نشستی را برگزار کرد که در آن نشست با حضور دبیران کل احزاب و سخنرانی افتتاحیه وزیر کشور، این کاهش حضور را مورد بررسی قرار دادیم. دلایل مختلفی مطرح شد که یکی از آنها عملکرد دولتها است؛ یعنی دولتها اگر رضایت عمومی مردم را داشته باشند که بعضی از دولتهای ما داشتند مثل رضایت سیاسی، اقتصادی و... مرحله دوم انتخابات پرشور و پرشکوه میشود.
ما در یک مقطعی بهخاطر همین احساس رضایتی که در مردم وجود داشت، 85 درصد در انتخابات شرکت کردند. این نشان داد از کارکرد نظام و دولت راضی هستند اما در دولت گذشته این اتفاق نیفتاد. شما فرمودید دولت گذشته همه چیز را در برجام خلاصه کرد؛ بنده عرض میکنم همه چیز را در کدخدا خلاصه کرد و این اشتباهترین رویکر و راهبردی بود که دولت گذشته اتخاذ کرد. یک روز بعد از پایان دولت دوازدهم یک مصاحبه با آقای روحانی میکنند. روز قبل از آن با مقام معظم رهبری دیدار داشتند؛ ایشان در این دیدار میگویند که شما در این هشت سال دولت خود با کارهایی که کردید یک موضوع را اثبات کردید و آن هم این است که نمیتوان به آمریکا اعتماد کرد؛ شما این را ثابت کردید. آقای روحانی به فاصله کوتاهی بعد از مسئولیت خود با صدا و سیما مصاحبه میکند و خبرنگار در پایان سوالات خود میپرسد که اگر هشت سال پیش باشد و شما تازه رئیس جمهور شده باشید، چه راهی را در پیش میگیرید؟ و ایشان میگویند همان مسیر را میروم! خب این دو تا حرف را کنار هم بگذارید؛ این نشاندهنده این است که رویکرد، رویکرد درستی نبود و رئیس جمهور نمیتواند از یک اتاق کشور را مدیریت کند.
الان هم مردم کشور عاشق چشم و ابروی هیچکس نیستند. مردم به حرفها و عملکردها نگاه میکنند. دولت آقای رئیسی الان در یک شرایطی قرار دارد که ما از یک طرف سختکوشی ایشان را میبینیم و سلامتشان را میبینیم و وقف کارهای نظام و کشور و مردم شدن آقای رئیسی را میبینیم اما تنها آقای رئیسی کافی نیست. این کاری که دارد انجام میدهد باید برای مردم تبیین شود؛ در واقع دولت وظیفه دارد نقشه راه خود را برای مردم باز کند و بگوید ما در کشاورزی، فرهنگ، سیاست یا روابط بینالمللی دنبال این هستیم و این در قالب یک نقشه راه باید ارائه شود.
دومین مؤلفه موفقیت هر دولتی، کارآمدی مدیران آن دولت است. گزینش اولیه دولت آقای رئیسی نشان میدهد که نسبت به انتخاب وزرا حداقل برخی از وزرا دقت و توجه لازم نشده است. اینکه شما در فاصله زمانی میآیید وزیر کار و آموزش و پرورش و وزیر کشاورزی را جابهجا میکنید، نشاندهنده این است که در انتخاب آنها دقت لازم نشد و این یک اشکال است.
آقای رئیسی سال 96 کاندیدای ریاست جمهوری بود و 16 میلیون هم رأی آورد؛ هیچکس در ایران به عنوان نفر دوم انتخاباتی، 16 میلیون رأی نیاورده بود. خود ایشان کم و بیش میدانست و بسیار هم احتمال میدادند و ما هم از مدتها قبل عنوان کردیم که آقای رئیسی شما در جریان هستید. ایشان از 96 تا 1400 چهارسال و حداقل در این زمانهای پایانی روشن شد که یکی از کاندیداها و نامزدهای ریاست جمهوری است؛ ایشان حداقل باید 10 تا وزیر در آستینش میداشت؛ مطالعه کرده، بررسی شده و محک زده شده که وقتی شمردند که آقای رئیسی، رئیس جمهور شده، بتواند ارائه دهد. حالا ممکن بود از این ده تا در مشورتها و بررسیها و در نتیجه ادامه رایزنیها نظرش را عوض کند اما نشان میداد که ایشان با یک عزم و یک تصمیم نسبت به موضوع است. حتی اگر ممکن بود کاندیدا نشود، میتوانست به فرد دیگر معرفی کند. ما تقریباً مطمئن بودیم که ایشان میآید؛ بنابراین الان مسئلهای که جبهه انقلاب با آن مواجه است این است که یک تصویری از دولت ایجاد میشود که دولت ما نقشه راه ندارد و آدمهای کاربلد ندارد.
رنجبران: این غیرواقعی است؟
متکی: این تصویر، بخش عمدهاش القائات بیرونی است؛ یعنی این به عنوان یک طرح منسجم و حساب شده دارد رویش کار میشود و القا میشود و برنامههای آن را من میتوانم اسم ببرم که هر رسانهای در بیرون، چه بخشی از این مسئولیت را به عهده گرفته است. قسمت دوم القائیش، دنباله داخلی آنها در داخل کشور است؛ یعنی رسانههایی که هیچ چیز مثبتی از این دولت نمیبینند و صبح تا غروب دارند سیاهنمایی میکنند. اما یک قسمتی هم دارد که این تصور را ایجاد کرده و آن این گل به خودی زنهایی هستند که ما در این میدان دولت داریم؛ آدم ناکاربلد خیلی زود تصویرش مشخص میشود. شما میخواهید پخش کنید یا نکنید؛ من مثال میزنم؛ آقای وزیر صمت یا صلاحیت لازم را نداشته یا از دست داده است؛ ایشان سه تا کارت زرد از مجلس گرفته، یک استیضاح در کارنامه دارد و سه تا تذکر جدی هم از مقام معظم رهبری دارد؛ در خصوص خودرو و صنایع که در سال گذشته با اصحاب صنایع حضرت آقا دیدار داشتند و گفتند بعضی قسمتها داریم که منتها خودروسازی استثنا است و بعد هم تذکری که در سخنرانی نوروزی دادند که ما در صادرات خارجی کشور مشکل داریم. یعنی تولیدات بسیاری در کشور داریم که دولت زمینه صادرات آن را نمیتواند تأمین کند. خب این وزیر با این تعداد تذکر و کارت زرد و اینها، فقط یک تشکر لازم دارد و بعد یک کسی که بتواند بیاید. بنابراین مهمترین کار دولت در ماههای باقی مانده تا انتخابات، این است که این تصویر را تغییر دهد.
رنجبران: رهبر معظم انقلاب در همین دیدار اخیر با کارگذاران گفتند که سیاستگذاران باید زمینه راهبردهای انتخاباتی و مشارکتی با رقابت قوی را فراهم کنند. و فرمودند که یکی از مؤلفههای قدرت هم انتخابات است که طمع دشمن را کم میکند. فکر میکنید جریانهای مختلف سیاسی چه برنامهای دارند؟
متکی: ایشان معمولاً در انتخاباتهای گذشته نوعاً میفرمودند که مثلاً حالا زود است! یعنی نمیخواستند فضای کشور یک فضای تبلیغاتی شود و فضای انتخاباتی با آن معنا که زد و خورد و تخریب بشود. این دفعه چه ضرورتی دیدند که نزدیک به 12 ماه یعنی یک سال قبل از رأیگیری بحث انتخابات را مطرح کردند؟ به اعتقاد من دو دلیل دارد؛ یک؛ طمعی که دشمنان ما کردند از دو انتخابات پیشین که داشتیم؛ آنها احساس میکنند که کاهش مشارکت مردم در دو انتخابات قبلی 43 درصد یا 48 درصد، اگر چه انتخابات کنگره خودشان 30 درصد مشارکت داشتند؛ منتها ما تراز انقلاب اسلامی را میبینیم. آنها طراحیشان این است که ما در این انتخابات بتوانیم تحریم آن را رقم بزنیم که در دورههای قبل هم تلاش میکردند و اگر نتوانیم هم این مشارکت را به 30 درصد برسانیم و مردم مشارکت نکنند. این طراحی دشمن است و این در مقابل دیدگان آقا قرار دارد و ایشان را در لایههای پنهان عملکرد دشمن این را دنبال میکنند.
رنجبران: که شاید خیلیها نبینند...
متکی: که شاید خیلیها نبینند. نکته دوم، نقش کارگزاران در انتخابات است؛ ایشان به کارگزاران نظام دارند متذکر میشوند که انتخابات به شما گره خورده است. من نمونههایی از رویکرد حضرت آقا را دارم که نمیخواهم در این مصاحبه عنوان کنم که ایشان عملکرد دولت و نظام را کلاً، مسئولان سه قوه را اثرگذار در مشارکت مردم میداند و لذا من بعد از عنوان دولت، عنوان مجلس را هم دارم که عملکرد این مجلس در مشارکت مردم در انتخابات مجلس بعدی مؤثر است.
حضرت آقا این تأکید را دارند؛ بنابراین ما هم در خانه احزاب آمدیم این را دستور کار قرار دادیم. ما یک نشست قبلی داشتیم؛ امروز هم من در وزارت کشور بودم و با معاون سیاسی وزارت کشور جلسهای داشتم. شورای مرکزی خانه احزاب با وزیر کشور در دوشنبه آینده یک جلسه دارد که ما نقطه نظرات خود را بیان کنیم. از جمله سه تا نشستی که ما تا پاییز آینده در برنامه خانه احزاب داریم؛ ما یک نشست انتخاباتی برای آسیبشناسی در بهمن ماه گذاشتیم و نشست دوم ما، نقش احزاب در انتخابات است و نشست بعدی ما یک نشست بررسی مسائل اقتصادی کشور است؛ یعنی شرایط اقتصادی کشور، دغدغهها و راهکارها؛ این عنوان آن نشست است. من یک نامه به وزیر کشور نوشتم و خواستم که وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی هم در این نشست شرکت کنند و سخنرانی کنند و احزاب هم نظراتشان را بگویند. نشست سوم در موضوع بینالمللی است که با آقای وزیر خارجه هماهنگ میکنیم. در هفته آینده در نشست خود در رابطه با انتخابات صحبت میکنیم. ما فکر میکنیم عملکرد دولت، عملکرد احزاب، عملکرد مجلس و چهرههای سیاسی و انتخابات پیش روی، بسیار تعیینکننده است.
رنجبران: تأیید صلاحیتها چطور؟
متکی: نکته دیگری که وجود دارد که در همان نشست هم گفتیم، مردم باید احساس بکنند از هر طیف فکری در لیست کاندیداها و نامزدهای تأیید شده میتوانند نامزد فکری خود را پیدا بکنند. ممکن است فرد معینی احیاناً پرونده داشته باشد که بر اساس وظایفی که شورای نگهبان در چهارچوب قانون دارد اقدام میشود. اما اینکه توجه بشود که ما از طیفهای مختلف سیاسی و فکری کشور باید در فهرست کاندیداها باید داشته باشیم، نکتهای است که ما به عنوان یک توصیه به شورای نگهبان داریم.
رنجبران: و اصولگراها یک لیست ارائه میکنند؟ فکر میکنید به یک لیست واحد میرسید یا خیر؟
متکی: شما دیگر خیلی انتخابات را فردا گرفتید. ده یازده ماه دیگر است.
رنجبران: دیگر وقتی آقا اینقدر جدی هستند، ما هم باید جدی بپرسیم.
متکی: ده یازده ماه دیگر است...
رنجبران: من یادم هست در قضیه شوراها، شما بعد از انتخابات درباره لیست شوراها صحبت میکردید و میگفتید باشد ما یک لیست دادیم و آنها هم دادند؛ ما باختیم ولی یاد میگیریم و دفعه بعد میبریم.
متکی: بله؛ در واقع اینکه ما چه راهبردی را مجموعه جبهه انقلاب اتخاذ بکنند، نیاز به زمان داریم. ما باید آرایش صحنه را ببینیم و تحلیل میدانی باید داشته باشیم از تحولاتی که پیش میآید؛ اینکه اصلاحطلبان چه رویکردی را پیش میگیرند.
رنجبران: تحلیلتان چیست؟ آیا اصلاحطلبان خواهند آمد؟
متکی: خب همینها را داریم رصد میکنیم.
رنجبران: تحلیل الان آقای متکی چه است؟
متکی: بله قطعاً میآیند.
رنجبران: آقای لاریجانی کدام سمت قرار خواهد گرفت؟
متکی: ایشان نمیدانیم تصمیم دارند بیایند یا نه.
رنجبران: اثرگذار که هستند؛ حالا گیریم که اصلاً نیایند. تحلیل شما چیست؟
متکی: ما سعی میکنیم در موضوعاتی که وقت برای اظهارنظر دارد، در اظهار نظر تعجیل نکنیم.
رنجبران: گپ و گفتی اخیراً با ایشان نداشتید؟
متکی: بنده نه متأسفانه.
رنجبران: از آقای احمدینژاد چه خبر؟ چر آنقدر ساکت است؟ بعضیها میپرسند که چرا در این وقایع و اتفاقات هیچ صحبتی نکرده!
متکی: من بعد از سنگالیزاسیون هیچ وقت ایشان را ندیدم و هیچوقت هیچ ملاقات و صحبتی با هم نداشتیم. به هرحال افراد میتوانند مسیر تکاملی داشته باشند و میتوانند در بررسیهای خود ممکن است فاکتورهایی را که قبلاً لحاظ نمیکردند، لحاظ کنند و نگاه جامعالاطراف به موضوعات موجب شود که تفاوتهایی در رویکردها ایجاد کند.
رنجبران: یک جملهای ایشان گفته بودند بعد از برکناری شما که بنده نه در انتصاب ایشان نقشی داشتم نه در برکناری. معنی این جمله چه است آقای متکی؟
متکی: از خودش باید علت را پرسید؟ بیشتر از این نمیدانم. منتها ایشان و تیمشان هم در دور اول و هم در دوم بنده را صدا کردند و صحبت کردند و گفتند شما مطرح هستید و ما هم پذیرفتیم.
رنجبران: آخرین سوال اینکه آقای متکی که میدانم یک فرد شاخص سیاسی کشور است، همیشه در چهارچوب حرکت میکند؛ خیلیها هم میگفتند شما در سال 92 تأیید صلاحیت میشوید ولی نشدید. به شما گفتند چرا تایید نشدید؟
متکی: خیر.
رنجبران: جداً نگفتند و خودتان هم پیگیری نکردید؟
متکی: نه؛ من چون بعد از انتخابات ریاست جمهوری مصاحبه کردم، یک نفر سه چهار ماه بعد از دولت آقای رئیسی به من گفت که شما آیا در دولت هستید؟ من گفتم ما آرد خود را الک کردیم و الکمان را هم آویزان کردیم. خیلیها گفتند که چرا این جمله را میگویید؟ چهار پنج ماه بعد از دولت ایشان، یک فرد به من زنگ زد و گفت با شما صحبتی شده یا نشده؟ گفتم که الحمدالله نه. گفتند نه را میفهمم ولی الحمدالله را نمیفهمم. ما یک تکلیف و وظیفهای آن موقع داشتیم و واقعاً هم پیگیری نکردم.
رنجبران: خیلی سپاسگذارم که با زبان روزه وقت گذاشتید. ما هم شما را اذیت کردیم. راستی آن دیداری که با آقای امیر عبداللهیان و چند وزیر خارجه داشتید خوب بود؟
متکی: بحثهای خوبی در آن جلسه شد. البته بعداً هم تک و توک و نه همه آنها تکرار شد؛ گاهی موردی. همین اخیراً یک افطاری در وزارت خارجه بودیم. سمیناری در پیش دارد وزارت خارجه و سفرا به تهران میآیند و یک جلسه مشورتی داشتیم من و یکی از وزاری سابق دیگر. بنابراین جاهایی که نظریه یا حرفی خواسته شود ما وظیفه خود میدانیم که انجام دهیم و آنچه را که تکلیف خود میدانیم باید عمل کنیم و آنچه واقع میشود را باید بگوییم الحمدالله علی کل حال.
رنجبران: خدا شما را حفظ کند. خیلی لطف کردید.
متکی: همه مصاحبهگران مجموعههای دولتی یا صداوسیما و این مجموعهای که جدیداً راه انداختید، نوعاً دوستان بسیار خوبی هستند اما شما خیلی شاخص در این سه چهار برنامهای که سعی کردید با مسئولان مصاحبه داشته باشید، در خلق یک فضای صمیمی برای سخت گفتن و در کشیدن حرفها به درستترین شیوههای رفاقتی، بسیار مسلط بودید و من از این جهت به شما تبریک میگویم.
همچنین بخوانید- برچسبها:
- آلمان
- آمریکا
- آموزش و پرورش
- اصولگرایان
- بنجامین نتانیاهو
- پرتغال
- ترکیه
- تهران
- جمهوری اسلامی
- جنبش مقاومت حماس
- جنگ تحمیلی
- جورج بوش
- چین
- حزب الله
- حوزه علمیه
- خانه احزاب
- خلیج فارس
- دفاع مقدس
- رژیم صهیونیستی
- روسیه
- رئیس بانک مرکزی
- سازمان ملل متحد
- سوریه
- سیاست خارجی
- شورای نگهبان
- صدا و سیما
- عراق
- عربستان سعودی
- فرانسه
- فلسطین
- فلسفه
- قم
- کاخ سفید
- کره جنوبی
- لبنان
- ماه رمضان
- مجاهدین خلق
- وزیر اقتصاد
- یمن
- بانک مرکزی
- برجام
- داعش
- سید روح الله خمینی
- شورای امنیت سازمان ملل
- شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
- قاسم سلیمانی
- کنگره آمریکا
- مقام معظم رهبری
- وزارت کشور
- انتخابات مجلس
- مجلس شورای اسلامی